توضیحات
دانلود pdf رمان تکاور از کلثوم حسینی
دانلود رمان تکاور pdf از کلثوم حسینی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
همه چیز از شب مرموز و ترسناک شروع شد. از یک عشق قدیمی تا تباه کردن ثمره آن عشق. آتشی که به پا شد و قتل عامی دردناک… پروایای که از دل مهر و محبت به قعر جهنم سرد و بیروح فرو آمد و مردی که مردانه ایستاد پای عزت او… تقابل نفرت و عواطف میان انبوه دشمنان قسم خورده و کینهتوز…
خلاصه رمان تکاور
دستان ظریف و سفید با مشقت و سرسختی تیر به وسیله انبر مخصوص پزشکی از بازوی پروا بیرون میکشد و پروا در بیهوشی بیخبر از همه جا و مکان با مرگ دست و پنجه نرم میکند. مهرداد مستاصل با کلافگی طول و عرض اتاق بهم ریخته را قدم رو متر میکند. دلشوره دارد برای رفیق بچگی اش اما به تصمیمهایش اطمینان و ایمان داشت تنها نگرانیش کینه قدیمی بر سر تصاحب قدرت باند و جانشینی بعد رئیس است که او را آشفته و دلهره وار به هر سو میکشاند. امیریل با تمام جوان بودن و کله پربادش؛ خیر خواه تر از سیروس
بیرحم و بدطینت بود. حتی رئیس هم این را میدانست که از ازل بین سیروس و امیریل تقابل برای فرمانروایی بعد او؛ آن دو را مقابل هم شورانده بود بالاخره فرمانروایی در منطقه خاورمیانه کم رویایی نبود که به واسطه یک رفقات دیرینه فراموش سیروس .شود سیروسی که در جاه طلبی در صدر لیست تبهکاران میبود و از قتل عام بیگناهان هیچ ابایی نداشت درست نقطه عطف امیریل! -اوف تموم شد بیا مهرداد بیا این گاز استریل و بریزش رو زخم. با صدای گوهر رزیدنت بخش جراحی تکان خفیقی میخورد و با درماندگی قوطی
سبز رنگ بتادین را برمیدارد و بیحواس حجم زیادی را روی بازوی عریان پروا میریزد که جیغ خفه گوهر دم گوشش بلند میشود: چیکار میکنی؟ مهرداد مات با دهان نیمه باز نگاه گیجی نثارش میکند که گوهر؛ پشت چشم غره کنان لب می گزد. -ببین همه جارو به گند کشیدی. مهرداد کلافه و پریشان سر تکان میدهد. -معذرت حواسم نبود… گلوله رو در آوردی؟ گوهر با اخم دوباره چشم غره میرود و بتادین را میکشد. -تو مثلاً موندی کمک دست من؟ دهان مهرداد باز نشده به سرعت نور بسته میشود وقتی گوهر بیحوصله دستی در هوا می تکاند …
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!