توضیحات
دانلود رمان رستاخیز از نویسنده نون_قاف رمان رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۹۷۶
خلاصه رمان :
در مورد دختری به اسم راز که تو پرورشگاه بزرگ شده کسی سرپرستیشو به عهده نگرفته که تو سن۱۹سالگی مجبوره که از پرورشگاه جدا بشه و زندگیشو خودش بسازه راز از پرورشگاه میاد بیرون خیلی اصرار داره که تو شرکت کارکنه یه شرکت خیلی بزرگ مهندسی که توسط آکو زرشناس اداره میشه آکو زرشناس تنها فرزند پسر خاندان زرشناسه…
قسمتی از رمان رستاخیز :
“مریم ١٣٨٦” با گریه وارد خونه شدم و در رو کوبیدم.
مامان هراسون از اشپزخونه بیرون اومد و با دیدن صورت اشکیم گفت: -خاک بر سرم، چي شده؟
نفسم از گریه تیکه تیکه شده بود. بینیم رو بالا کشیدم: -من.. من شيطانم؟
مامان اخم کرد. -چی؟
_همه بهم میگن تو شيطاني.
-كي همچین حرفي زده؟
-من چرا چشمام این رنگیه مامان؟ چرا گذاشتي چشمام این رنگي باشه؟ چرا یه رنگ دیگه انتخاب نکردي؟ سیاه آبی سبز… این همه رنگ.
مامان بغلم کرد: عزیزم رنگ چشماتو خدا انتخاب کرده.
_پس چرا بهم میگن شیطان؟ من آدم گناهکاریم؟ ميرم جهنم مامان؟
مامان سفت تر بغلم کرد: -كي اين حرفارو بهت زده عزیزم؟ معلومه که نه. تو پاکي، معصومي. فرشته اي.
-همه ميگن مامان آسمان نمیذاره با من بازي کنه. ميگه مریم شیطانیه خودم شنیدم گفت اگه باهاش بازي كني تو هم ميري جهنم.
_بیخود کرد!
_فقط اون نیست که همه میگن. هر کي نگام ميکنه ميگه بسم الله…
-مامان قربونت بره چشمات خیلیم قشنگن دخترم.
داد زدم: -قشنگ نیستن سرخن کي چشماش قرمزه؟
-چشمات قهوه ایه مامان.
_چشماي تو قهوه ایه چشماي بابا قهوه ايه. واسه منو ببین؟ قرمزه. همه هم میگن.
_عزیزم قهوه ايه، فقط متفاوت تر. -دروغ نگوووو.
_اصلا قرمز باشه خب مگه چیه؟ هر کي چشماش ابي باشه میره بهشت ولي قرمزا ميرن جهنم؟
_اوهوم.
_رنگ چشم که مهم نیست قربونت برم. اگه دختر خوبي باشي ميري بهشت …
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!