رمان عشق بی رحم جلد 3 pdf قسمتی از متن رمان عشق بی رحم جلد 3 pdf -امیر سام -هوم؟ -نمیخوای برنامه بریزیم واسه اینکه باز باباهامون رو دور هم جمع کنیم؟ هرمشکلی هم که باشه بعد از اینهمه سال باید تموم شه دیگه نه؟ گوشیشو قفل میکنه و خیره نگام میکنه: -باز حرفای کهنه رو شروع کردی ؟ -کهنه....تکراری...قدیمی ...هرچی که هست هیچوقت به هیچجه نرسیده ما اگه قرار باشه رابطمون رو جدی کنیم باید اول مشکل بین خانواده هامون حل بشه...! -نگران نباش...من هرجور شده میگیرم تورو ...نمیمونی رو دستشون.. با اخم میگه:-بچه پررو خلاصه رمان عشق بی رحم جلد 3 pdf امیر از گذشته غم انگیز مادرش چیزهایی میفهمد مثل ...

رمان عشق بی رحم جلد 2 pdf قسمت از متن رمان عشق بی رحم جلد 2 pdf "دل آرام" نگام میکنه آب دهنمو سخت قورت میدم عقب میرم و فکر میکنم باید توی این موقعیت چیکار کنم؟ یخ کردم ..تموم تنم یخ کرده بی دلیل ... شاید بی دلیل از مرد مقایلم میترسم .... من از همه مردا میترسم... از همون روزی که توی اون اتاق لعنتی خونه عمو از دست آرشام فرار میکردم از مردا میترسم... و حالا درست امشب و اینجا ما به هم محرم شدیم و اولین شب تنهاییمونه.... خلاصه رمان عشق بی رحم جلد 2 pdf اگه جلد اول رو نخوندید  حتی خلاصه جلد دوم رو هم نبینید ...

رمان عشق بی رحم جلد 1 pdf قسمتی از متن رمان عشق بی رحم جلد 1 pdf دستمو محکم میگیرم که صدام در نیاد آرشام میزنه به سیم آخر..میاد سمتم... غقب میکشم خودمو..به دیوار میخورم ... کاش دیوار خراب بشه تا فرار کنم... -خودت بگو چرا زدمت؟ کاش ...کاش میتونستم بگم و مطمن باشم بلایی سر عزیز ترینم نمیاد -بگو چرا زدمت.....؟ همه منتظر نگام میکنن آرشام بی شک روانی شده -دعوامون شد مثل همه زن و شوهرا ... گفت حالم ازت بهم میخوره ..گفت اصلا آرتان رو دوست دارم رنگ عمو میپره..زنعمو با دستش میزنه تو صورتش آرتان میچسبه به دیوار پشتش و سر میخوره میفته زمین -شما بگو پدر من زنت از علاقش ...

• جدید ها
• نظرات
• تگ ها