دانلود رمان سایه روشن از نویسنده فاطمه خاوریان رمان رایگان

ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی

تعداد صفحات:

خلاصه رمان: 

-تو با دوست پسر سابقت تو خونت قرار گذاشتی؟ با ترس عقب می‌روم… جلو می‌آید… چشم هایش ترسناک شده… دستش سمت کمربندش می‌رود: وایسا تماشا کن خیانت به من چه عواقبی داره! کمرم به دیوار می‌خورد… از ترس لب می‌زنم: امیر… توضیح میدم… چانه ام را محکم میان مشتش می‌گیرد: فکر نمی‌کنم جون توضیح واست بمونه!

قسمتی از رمان سایه روشن :

دلم می‌خواهد زودتر این یک ماه زندگی مشترکمان بشود یک سال… بشود دو سال… ده سال… خیالم راحت شود همه چیز رو به راه است…

امیر گفته بود به مادرت فرصت بده اما هیچ وقت نگفت به پدرت فرصت بده…

چون خودش دید او مرا نمی‌خواهد…

شبی که قرار خواستگاری را گذاشت و آمد پدرم مرا مثل یک جنس بنجل و روی دست مانده سریع داد و رفت.

بی هیچ شرط و شروطی… بی هیچ تحقیقی… حتی برای مهریه هم حرفی نزد…

فقط خواست بروم… از شرم راحت شود… فقط خواست مسئولیت از روی دوشش برداشته شود…

و اگر امیر حسین مرد خوبی نبود من می‌ماندم و بدبختی تازه و بی پشت و پناهی…

به امیر گفته بودم نمی‌خواهم فرصت بدهم… دلم نمی‌خواهد دیگر وارد زندگیم شوند…

چون ممکن است همین آرامش را هم بگیرند… اصرار نکرده بود…

پنجره آشپزخانه را باز می‌کنم و برای خودم قهوه می‌ریزم…

باران ریزی می‌بارد… تلفن همراهم را بر می‌دارم و وارد تلگرام می‌شوم…

با دیدن شماره‌ی فرشته و پیامش دلم می‌ریزد… می‌خوانم…

_اینکه زندگیت ردیف شده و شوهرت مرد خوبیه اصلا ناراحتم نکرد تارا…

ولی اینکه هنوز فکر می‌کنی از دماغ فیل افتادی و چون من بچه‌ی اون پایین پایینام باید تحقیر شم بدم اومد…

من هر چقدر بد و اخ باشم یک سال همخونت بودم یادت که نرفته؟