توضیحات
دانلود pdf رمان افتر ۳ از آنا تاد
دانلود رمان افتر ۳ pdf از آنا تاد برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
همونطور که تسا بزرگترین تصمیم زندگیشو میگیره، همه چی عوض میشه. افشاگری هایی راجب به خانواده اولیه اش، و همینطور هاردین انجام میگیره. همه چیزایی که قبلا میدونستن تو هاله ای از شک فرو میره و ادعای آینده محال کنار هم بودنشونو سخت ترم میکنه. زندگی تسا با مشکل شروع میشه. هیچی همونجوری نیست که فکر میکرده. نه دوستاش، نه خانواده اش و نه شخصی که باید بتونه بهش اعتماد کنه: هاردین. وقتی اون راز بزرگی رو ازش مخفی میکنه شدیدا عصبانی میشه. هاردین هم برعکس اینکه درک کنه، شروع میکنه به خرابکاری کردن. تسا میدونه هاردین دوسش داره و هرکاری واسه محافظت ازش انجام میده. اما بین عشق کسی با طرز عملش تو زندگیتون فرق وجود داره. این چرخه حسادت، خشم غیرقابل پیش بینی و بخشش خسته کننده و طاقت فرساست. تا حالا اینقدر جدی به کسی حس نداشته…
خلاصه رمان افتر ۳
من خشکم زده. من هیچ حرفی واسه زدن به این مرد مستی که صورت بابام رو پوشیده ندارم. هری اینو گفت تا من یه عکس العملی نشون بدم من یه قدم رفتم سمت اون مرد و اون لبخند زد. ریش های قهوه ایش یکم با خاکستری هم قاطی شده بود لبخندش اونطور که یادمه سفید و تمیز نیست, اون چطور به اینجا کشیده شد؟ تموم امیدی که داشتم از اینکه پدرم ممکنه تغییر کرده باشه و زندگیش مثه کن شده باشه یه جا از بین رفت و این بیشتر از اونی که باید بهم داره صدمه میزنه.
” خودمم ”
یه نفر اینو گفت و چند لحظه طول کشید تا من بفهمم این کلمه ها از دهن خودم اومد بیرون
” نمیتونم اینو باور کنم. تو اینجایی. من چند ماه بود داشتم سعی میکردم پیدات کنم”
اون فاصله ی بینمون رو کم کرد و دستشو گذاشت دور من. هری با بی میلی دستمو ول کرد تا بتونم اونو بغل کنم
“من همینجا بودم”
اینو به آرومی گفتم
“این نواست؟ اون خیلی تغییر کرده”
اون برگشت به هری گفت
“نه, اون هریه”
من بهش گفتم اون بویی که از نفساش میتونستم حس کنم باید دلیل این باشه که اون نتونست هری و نوا رو تشخیص بده از هم. اونا خیلی باهم فرق دارن.
همونطور که تسا بزرگترین تصمیم زندگیشو میگیره، همه چی عوض میشه. افشاگری هایی راجب به خانواده اولیه اش، و همینطور هاردین انجام میگیره. همه چیزایی که قبلا میدونستن تو هاله ای از شک فرو میره و ادعای آینده محال کنار هم بودنشونو سخت ترم میکنه. زندگی تسا با مشکل شروع میشه. هیچی همونجوری نیست که فکر میکرده. نه دوستاش، نه خانواده اش و نه شخصی که باید بتونه بهش اعتماد کنه: هاردین. وقتی اون راز بزرگی رو ازش مخفی میکنه شدیدا عصبانی میشه. هاردین هم برعکس اینکه درک کنه، شروع میکنه به خرابکاری کردن. تسا میدونه هاردین دوسش داره و هرکاری واسه محافظت ازش انجام میده. اما بین عشق کسی با طرز عملش تو زندگیتون فرق وجود داره. این چرخه حسادت، خشم غیرقابل پیش بینی و بخشش خسته کننده و طاقت فرساست. تا حالا اینقدر جدی به کسی حس نداشته…
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!