توضیحات
دانلود pdf رمان شهر گناه از ستاره شجاعی مهر
دانلود رمان شهر گناه pdf از ستاره شجاعی مهر برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
بوی خون میومد. نگاه ترسیدم رو چرخوندم به دور و برم. چشمای اونم ترسیده بود. عرق از روی پیشونیش سر خورد اشک های جمع شده توی مردمک های سیاهش دلمو لرزوند. اولین بار بود اشکش رو میدیدم. یکم خودم رو کشیدم عقب نفسم بالا نمیومد… نفسش بالا نمیومد. تو شوک وحشتناکی دست و پا میزدم. زیر گلوم میسوخت. جای فشار ناخناش روی قفسهی سینم درد میکرد. دستای اونم خاکی بود… خونی بود…
خلاصه رمان شهر گناه
کلید را که وارد قفل کرد از توی حیاط صدای جر و بحث نرگس و کیا را شنید. پوف بلندی کشید و دست به پیشانی گذاشت. از آن روزهای جهنمی بود از آن وقت هایی که دلش میخواست برود و حالا حالاها به این خانهی پر از مصیبت برنگردد. در هال که باز شد از بالای پله ها چند بشقاب افتاد و هزار تکه شد. تاسف بار سرش را به چپ و راست تکان داد. -باز شروع شد. به دنبال شکسته شدن بشقاب ها کیا با شتاب از پله ها پایین آمد. صورتش سرخ بود و موهای مجعدش آشفته از قبل با دیدنش نتوانست سکوت کند و پرخاش کرد:
-چته یا بو؟ باز رم کردی؟ نرگس را دید که با چشمهای خیس روی اولین پله ایستاد. تا بخواهد حواسش را جمع کند کیا جلو آمد و موهایش را از زیر مقنعه در مشتش پیچاند. رونا آخی کشید و انگشتان نازک دستش دور مچ کیا نشست. -ول کن موهامو وحشی. نرگس یکی توی صورتش کوبید و از پله ها پایین آمد. چهل و پنج سالش بود اما با این سن و سال خوب میتوانست بدود. خودش را به کیا رساند و رکابی سفیدش را از پشت کشید. -ولش کن پسر به این چیکار داری. رونا منتظر کوتاه آمدن او نبود سرش را جلو کشید و مچ
کیان را به دندان گرفت. کشیده محکمی توی صورتش نشست و تلو تلو خوران عقب رفت. نرگس با دو دوست روی سرش کوبیدو کف موزاییک خاک گرفته حیاط نشست. -الهی دستت بشکنه کیا نکن. تا یه حرف بهت میزنی مرگ رو جلو چشممون میاری. صورت رونا گزگز میکرد اما عادت داشت به این سیلیهایی که هروقت کیا کم میآورد مورد هدف گونههایش قرار می گرفت. كيا هوار زدو صدایش را وسط حیاط بالا برد: پس صداتو ببر گه نکن اعصابمو زر زراتو ببر جای دیگه. حالم دیگه داره از این زندگی سگی بهم میخوره نرگس زیر گریه زد …
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!