توضیحات
دانلود pdf رمان عذاب تاوان از رقیه.ج
دانلود رمان عذاب تاوان pdf از رقیه.ج برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
به دنبال این نبود ک بفهمد آیا این عشق دو طرفه است یا نه. فقط میتوانست به نقل از گوته بگوید: دوستت دارم، آیا به تو ربطی دارد؟
خلاصه رمان عذاب تاوان
همراه با دکتر وارد یکی از اتاق های کوچک بخش خصوصی شدند دختری رنگ پریده با لباسی مخصوص، روی تخت خوابیده بود. -این دختر سه بار خودکشی کرده نتونسته با افکار منفی ذهنش بجنگه؛ اعتماد به نفس پایینی داشته و همیشه از همه چی ناراضی بوده. به چهرهی معصوم دختر نگاهی انداخت. لاغر بود؛ زیر چشمانش سیاه بود و گود رفته. خودکشی؟ چه خطرناک! چرا خودکشی کرده؟ آقای صادقی با برگه های دستش بازی کرد و جوابش را داد. -پدرش مادرش رو کشته؛ البته پدرش به مازوخیسم مبتلا بوده و از درد لذت
میبرده به دخترش هم دست درازی کرد، عادی ترین موضوعی که روان کاوها با آن سرکار داشتند، همین مازوخیسم بود و بدترینش افراد سایکو. با ترس از پدرش راه نجاتی نیافته و دست به خودکشی زده بود… چه تلخ و غمگین! با صدا زدن آقای صادقی از هپروت بیرون آمد. -پلاک اتاقش نودوهشت خانم مکانی از این به بعد شما میتونید این بیمار رو درمان کنید. از خوشحالی لبانش کش آمد! آقای صادقی با گفتن “مواظب باش” از اتاق بیرون رفت از این پس میتوانست هر روز بیاید با دیدن پلکهای باز دختر به سمتش رفت و دستش
را گرفت که دختر با اینکه توانی نداشت، اما دستش را کشید. -سلام. به او که بالحن صمیمی سعی بر برقراری ارتباط داشت حتی نگاهی نینداخت باید چیزی میگفت تا واکنشی نشان دهد. -با اینکه خیلی زشتی ولی باز هم چهرت خیلی معصوم. چشم های متعجبش میگفت که تحت تأثیر جمله موذیانه اش قرار گرفته است حدسش درست بود بعضی از بیمارها از زندگی سیر شده بودند اما طالب مرگ هم نبودند؛ اما تعدادی هم در آرزوی مرگ بودند و هیچ روزنه امیدی در زندگی شان پیدا نمیکردند. اگر کسی میخواست با افسردگی شان رقابت کند …
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!