توضیحات
دانلود pdf رمان هفت خبیث از بهاره حسنی
دانلود رمان هفت خبیث pdf از بهاره حسنی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
دُرنا که مادرش رو از دست داده و مستقل از پدرش زندگی میکنه، پیامهای ترسناکی دریافت میکنه.. از نقاشی کُشتن یک دختر تا عکس خصوصی خودش توی آپارتمانش.. دُرنا تک فرزند پدر و مادریه که دیر بچه دار شدن و جز البرز که دوست خانوادگیش هست همدمی نداره.. منشاء این وحشت گذشته ایه که دُرنا با یادآوریش باید از گروه خبیث بگه که …
خلاصه رمان هفت خبیث
نتوانستم به فهیمه بگویم. حتی نتوانستم به خانوادهام چیزی بگویم. احتمالا آنها وحشت زده میشدند و قبل از آن که هر کس دیگری که در آن مهمانی بود را قضاوت کنند خود مرا قضاوت می کردند دست پایین ترین قضاوت آنها این بود که من برای نشان دادن و نمایش خودم و جلب توجه به این کار دست زدهام و بدترین قضاوت آنها ترسیدن و دادن احتمال به اینکه من اسکیزوفرنیک شدهام و احتمالا زمانی که در هپروت بوده ام به سراغ پرنده فهیمه رفته ام و او را کشته و در کیفم گذاشته ام و بعد هم مغزم آن را فراموش کرده است. این
احتمال ترسناک بود چون مرا روانه اسایشگاه روانی می کرد و یا با ارفاق چند جلسهای مهمان یک روانپزشک میشدم. و بدترین قضاوت شان شاید این بود که من موادی چیزی زدهام واقعا نمیتوانستم واکنش آنها را پیش بینی کنم. قطعا خوب نبود اما این که تا چه اندازه نامهربانانه میبود چیزی بود که برایم قابل حدس نبود. پس تصمیم گرفتم عاقلانه ترین کار را بکنم و به آنها چیزی نگویم. اما این به معنی نبود که من اشفته و ترسان نشده بودم. ان هم زمانی که اصلا نمیدانستم که حتی این ضربه از کدام جانب است سعی کردم تا زندگیام
را داشته باشم. پرنده بی نوا را در باغچه دفن کردم و با یک فروپاشی عصبی تمام روز را فقط نشستم و به جایی خیره شدم. چند ماه بعد زمانی که تنها چند روز به نتایج کنکور مانده بود باز هم فهیمه با مامان تماس گرفت و خواست که من با آنها به میهمانی بروم نمیدانم این اعتماد کامل مامان به فهیمه بود و اینکه احتمالا فهیمه به مامان قول داده بود که مواظب من است و هوایم را دارد یا اینکه فکر میکرد که من تنها در عرض مدت کوتاهی بعد از فارغ التحصیلی از مدرسه و تولد هجده سالگیم دیگر بزرگسال حساب میشوم و میتوانم …
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!