توضیحات
دانلود pdf رمان کسی پشت سرم آب نریخت از نیلوفر لاری
دانلود رمان کسی پشت سرم آب نریخت pdf از نیلوفر لاری برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
ماندانا دختر نوجوان و زیبایی است که برای رفتن به کالج ، به سختی درس میخواند . او در خانوادهای زندگی میکند که علاقهای به تحصیل ندارند و ترجیح میدهند او هر چه زودتر ازدواج کند . رویاهای این دختر در برابر اصرار و مقاومت خانوادهاش رنگ میبازد و او خیلی زودتر از آنچه فکرش را میکرد ، نامزد مرد جوانی به نام «بردیا» میشود . در این میان قتلی اتفاق میافتد که زندگی تمام شخصیتهای داستان را دستخوش تغییر میکند . در جریان حل کردن جریان جنایت ، پای آدمهای جدیدی هم به داستان باز میشود و راز قتل ، تنها رازی نیست که فاش میشود..
خلاصه رمان کسی پشت سرم آب نریخت
كلاس در سكوت سنگیني فر رفته بود . تنها صدای قدمهای آقای بهرامي دبیر تاريخ سكوت را مي شكست .گه گاهي بالای سر يكي از بچه ها مي ايستاد و به پاسخ هايشان خیره میشد . خودكار در دهانم بود ودرآن را میجويدم و پشت سر هم آهسته تكرار میكردم:منگوقاآن پس از مسلمان شدن چه نامي اختیار كرد ؟ اه !چرا يادم نمیامد .اگر اين بیست و پنج صدم را از دست بدهم بیست نمیشوم .كاش يادم میامد اما يادم نیامد !
-“وقت تمام شد بچه ها !لطفا ورقه ها بالا”
از ناراحتي نفس بلندی كشیدم وبه ناچار ورقه رابالا بردم .نگاهم به سمیرا افتاد كه لبخندی حاكي از رضايت روی لبانش نقش بسته بود .
-“باشد !اين بیست مال تو ”
وقتي آقای بهرامي برگه امتحان را از دستم گرفت با ديدين چهر ه در هم من فهمید كه نمره ايرا از دست داده ام .
-“غصه نخوريد خانم ستايش همیشه كه نبايد بیست بگیريد ”
زنگ كه به صدا در آمد با همان اعصاب به هم ريخته همراه ديگر بچه ها به حیاط مدرسه رفتیم .
سمیرا و نرگس از مقابلم گذشتند صدای خندههايش مثل چكش بر اعصابم مي كوبید :”من كه بیست میگیرم!
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!