توضیحات
دانلود pdf رمان گاهی دست ما نیست از دریا دلنواز
دانلود رمان گاهی دست ما نیست pdf از دریا دلنواز برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
داستان دختری به اسم هستی که منشی شرکت پسر عموش شاهرخ و امیرسالار هست و عاشق امیر سالاره و خونوادش مجبورش میکنن با پسر عمه اش مسیح ازدواج کنه و …
خلاصه رمان گاهی دست ما نیست
شاید تمومشون رو به خاطر نیارم اما بار ها شکست خوردم. مثلاً یادم نیست کجا و چطور، ولی حتمً ا اولین باری که سعی کردم تنهایی راه برم زمین خوردم. و این شاید اولین شکست هر انسانی توی زندگیش باشه. یا اولین باری که می خواستم مشق بنویسم اینو خوب یادمه خرچنگ های کوچکی رو که روی خط های دفتر سفیدم قدم می زدن. اولین بار و حتی دومین باری که غذا درست کردم مزش غیر قابل تحمل بود.
اما چرا هیچ کدوم باعث نشد نا امید بشم و کنار بذارمشون؟ چرا حالا مقابل شکست های جدید کمی عقب نشینی می کنم؟ شاید زمان کودکی، تو نوجوونی بی پروا تر بودم. شجاعت بیشتری برای امتحان چند باره ی راه های مختلف و ناشناخته داشتم. یا شاید هم فرصت بیشتری برای آزمون و خطا. اما حالا محتاط تر شدم. شاید ملاحظه می کنم. یا شاید کمی هم می ترسم. از شکست، حتی از فکر کردن به احتمال شکست از اینکه دیگران به بن بست خوردنم و ببینند و خجالت بکشم.
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!