توضیحات
رمان آوای نیاز تو pdf
خلاصه رمان آوای نیاز تو pdf
چه پارادوکس مضخرفی، من از دور کیک به دست و ناباور شایدم دلشکسته خیره بودم
به صحنه رو به روم ولی آدمایی که دورم جمع بودن با شادی دست میزدن و رو به روم مردی بود
که کنار ژیلا نشسته بود…
مردی که بهم دروغ گفته بود و تمام احساسات من رو به بازی گرفته بود؛ پس اون یه مرد معمولی نبود!
قسمتی از متن رمان آوای نیاز تو pdf
و چه چیزی منو مجبور میکنه ؟؟؟.
..من دیگه مستقل شدم … اصلا به چه جرعتی همچین درخواستی
رو از من میکنی..؟؟نمیگی یه نه میگم و خلاص بعد آبروی خودت و کل خاندانت
میره زیر سوال؟
_اگه قبول نکنی از ارث محرومت میکنم ولی اگه قبول کنی نه تنها ارثیه ای که پدرت
نخواست رو میگیری بلکه کل سهام شرکت روهم میزنم به نامت …
علاوه بر اون نصفی که به نامت زدم !
دنبال همین بودی نه…؟
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!