توضیحات
دانلود رمان اغیار از نویسنده هانی رمان رایگان
دانلود رمان اغیار از هانی کامل رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات: ۸۲۵
خلاصه رمان:
نازلی ۲۱ ساله با اندوهی از غم به مردی ده سال از خود بزرگتر پناه میبرد، به سید محمد علی که….
قسمتی از رمان اغیار :
من ازتون بیزار نیستم، چرا باید بیزار باشم؟ آدما از کسی بیزارن که براش مهم باشه، به هر حال
بیزاریم یه نوع حس محسوب می شه دیگه! باز هم گند زده بود! انگار زبانش جلوتر از او
حرکت می کردند تا همه چیز را خراب کنند! نازلی لبخند بی روحی می زند، این مرد هیچ وقت
قرار نبود او را ببیند، اصلا چرا باید او را می دید؟ نه خانواده درست و حسابی داشت نه خودش اصالا در مقابل او کسی بود!
قلنج تک تک انگشتانش را می شکند و با سری پایین افتاده عقب گرد می کند که بازویش از پشت
کشیده می شود! با قلبی تپنده به سمتش بر می گردد، سید محمد علی سریع بازویش رها می کند:
متاسفم، فقط خواستم بگم نرو اتاقت، شام گرفتم. نازلی به معنای باشه سر تکان می دهد، آنقدر احمق بود که فکر می کرد….
شام را در سکوت می خورند، اما نازلی فقط یک برش از پیتزایش را خورده بود!
محمد علی زیر چشمی نگاهش می کرد، آخرین گازش را به پیتزا می زند و خمیر انتهاییاش را در جعبه پرت می کند:
کلا کم غذایی یا نخوردی! نازلی موهایش را پشت گوش می زند و نگاه محمد
علی با دستانش به سمت موهایش می رود. بیش از اندازه خوش رنگ بود! دلش می خواست
بپرسد خدا برایش رنگ زده بود یا انتخاب خودش! نه من…من فکرم پیش بابامه! یعنی دنبالمه یا حالش خوبه؟
محمد علی به صندلی پشت سرش تکیه می دهد و پاهایش را به عرض شانه باز کرده چشم تنگ می کند …
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!