توضیحات
دانلود رمان حفاظت عاشقانه از نویسنده شهلا خودی زاده رمان رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: ۱۱۲۰
خلاصه رمان:
دنیز دختری زیبا و جسور و متولد شهر استانبول ترکیه است… و قراره با دنیز یه داستان پر ماجرا داشته باشیم… یه داستان متفاوت و شیرین… یه ماجرای عاشقانه… عشق کاوه و دنیز …!
قسمتی از رمان حفاظت عاشقانه :
به محض درآوردن ساکم از زیر تخت به یاد فرهان افتادم.
باید به او هم خبر می دادم که چند روزی نیستم و به روستای محل اقامت مادر بزرگم خواهم رفت.
ساک را همان جا رها کرده و شماره فرهان را گرفتم.
صدایش که خمار و خواب آلود به نظر می رسید مایه تعجبم شد: یعنی باور کنم فرهان خان خواب بودن؟
خمیازه ای کشید: الان شبه. شبم وقته خواب. ضمنا اون جور که توی این چند روز از من کار کشیدی من مثل یه مرغ خسته سر شب می گیرم میخوابم.
خنده ام بلند شد و او هم مثل من خندید: ظاهرا خوشت اومد.
_خب این مثل های ایرانیت رو دوست دارم. بامزه هستن.
-اکی… حالا نگفتی چی شده که منو از خواب بیدار کردی؟
با یادآوری تماس خاله تندی گفتم: می خواستم بگم چند روزی نیستم بابا از فردا خودش میره کافه.
می توانستم چهره اش را تصور کنم. آن چشمان میشی رنگش را ریز می کرد و به نقطه ای خیره میشد:-خیره ایشالا. کجا ؟
_میرم روستا. _روستا؟!
_اوهوم مادر بزرگم مریضه شده می خواد منو ببینه.
بی معطلی گفت: -منم هستم.
متعجب گفتم: چی؟
– تو که نمیخوای تنهایی بری. منم باهات میام .
_فرهان! جدی میگی؟
-می دونستی خیلی خوشگل صدام میکنی. اینم بگم کاملا جدى ام آماده شو و بذار منم برم ساکم رو ببندم.
ناباورانه خداحافظی کردم.
لب تخت نشستم حس خوبی داشتم و همین باعث می شد لبخند بر لب ساکم را ببندم.
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!