توضیحات
دانلود رمان خانه شیاطین از نویسنده آرزو مهبودی رمان رایگان
دانلود رمان خانه شیاطین از آرزو مهبودی
ژانر رمان: ترسناک، رازآلود، تخیلی
تعداد صفحات: ۶۰
خلاصه رمان:
خانه ای بدیمن… خانه ای که ساکنانش را آزار می دهد… خانه شیاطین… در بستر مرگ پیرزنی شیطان پرست خانه اش را وقف شیطان می کند! این خانه برای ابد گرفتار شیاطین است و ساکنان آن روی خوش نمی بینند. ارواح و شیاطین اینجا را مال خود می دانند و هرکس که در آن سکونت کند اذیت می کند تا اینکه …
قسمتی از رمان خانه شیاطین :
شب بعد، همگی غیر از مستانه، توی هال مشغول تماشای تلویزیون بودند.
مستانه در حمام بود. هرچه مادرش به او اصرار کرده بود که این موقع شب حمام نرود به گوشش نرفته بود.
مستانه خانواده اش را بیش از حد ترسو و خرافاتی می پنداشت و اصلا حتی یه ذره هم به حرف های آنرها اعتقاد نداشت.
حرف های ریحانه را هم باور نکرده بود .
مستانه، در حالی که زیر دوش ایستاده بود ، مقداری شامپو روی موهایش ریخت و در حالی که زیر لب آوازی را زمزمه می کرد مشغول شستشوی موهایش شد.
در این لحظه، احساس کرد همان طور که موهای کف آلودش را چنگ می زند، دست دیگری نیز همزمان با دست های خودش، موهای او را مالش می دهد.
تعجب کرد. نگاهی به دور و برش انداخت و دوباره مشغول چنگ زدن موهایش شد. اما همان حالت را دوباره حس کرد.
دست دیگری همزمان با دست های خودش او را در شستن سرش یاری می کرد!
چند بار دست از چنگ زدن موهایش کشید؛ اما به محض اینکه دوباره دستش را روی سرش می برد، همان دست هم دوباره لای موهایش فرو می رفت.
ترس برش داشت. آخر توی حمام که جز او کسی نبود! ضربان قلبش تند شد.
وحشت زده به آرامی پرسید : ” کی اینجاست؟ ”
صدای کلفت و خفه ای که از گوشه ای نا معلوم به گوشش رسید، وحشتش را دو چندان کرد: ” منم ! … ”
و به دنبال آن صدای خنده کریهی به گوش رسید.
مستانه به زحمت آب دهانش را قورت داد قلبش داشت می ایستاد. دست هایش میلرزیدند. گریه اش گرفته بود.
دوباره پرسید : ” کی اینجاس ؟ … تو کی هستی؟
صدای ترسناک دوباره به گوش رسید: ” من شیطانم ! “
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!