توضیحات
دانلود رمان شلیک به خورشید از نویسنده فاطمه زایری رمان رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، معمایی
تعداد صفحات: ۲۹۳۳
خلاصه رمان:
«دریا تجلی» طراح لباس عروسیست که از لباسهای سپید و مراسمهای ازدواج، خاطره خوبی ندارد. او پنجسال پیش، در شب عروسیش تصمیم به کشتن داماد گرفته و سپیدی لباس عروسش را با خونِ مرد مورد علاقهاش رنگین کرده است. اما هیچچیز آنطور که دریا تصور میکرد پیش نمیرود! «یونس» زنده میمانَد و پنج سال بعد برای فهمیدن دلایل دریا و گرفتن انتقام برمیگردد؛ آن هم درست زمانی که دریا وسطِ یک رابطه عاشقانه با مرد دیگریست! «شلیک به خورشید» داستان یک کودکربایی است که ماجراهای تلخ آن، به نوزدهسال پیش بر میگردد؛ به زمانی که دختر پنجساله قاضی دادگستری درست در روز تولدش ربوده میشود و از همان نقطه، سرنوشت برای خانوادهی «تجلی» تغییر میکند …
قسمتی از رمان شلیک به خورشید :
برایش از سوی محرابی که در روبه رویش نشسته بود و با فنجان قهوه اش بازی می کرد پیام آمد.
برایش نوشته بود: بریم بالا؟
دریا دور از چشم بقیه سر تکان داد که محراب اینبار نوشت: تو جلوتر برو.
طبق خواسته او زودتر از جا بلند شد و در سکوت مسیر را به سمت در گرفت که موقع رد شدن از کنار طاها دستش اسیر شد.
-کجا؟ پس چی شد این آقاحسامتون؟
طاها همیشه حسام را به نام دریا میزد.
دریا با لبخندی که سعی داشت عادی جلوه کند، جواب داد:
-برم بالا یه دستی به صورتم بکشم بابا. ببین آرایشم به هم ریخته. حسامم دیگه الانا میرسه.
طاها طولانی خیرهاش شد و دستش را ول کرد.
دریا به سمت در پا تند کرد و پس از خروج سریع خودش را به طبقهی بالا رساند و به اتاقش رفت و انتظار محراب را کشید.
دو دقیقه بعد، او آنجا بود. داخل آمدو موقع بستن در گفت: چجوری بدزدمت از این خونه؟
دریا تنش را روی تخت انداخت و خندید: دزد بودن خوب نیست و آخرش زندانه؛ بابای منم که قاضی!
محراب نگاهی شیطانی به صورتش انداخت. -حالا من میدزدم؛ شاید عفو خوردم …
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!