توضیحات
دانلود رمان لحظه ها تب دارند از نویسنده ا_اصغرزاده رمان رایگان
دانلود رمان لحظه ها تب دارند از ا_اصغرزاده کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، هیجانی، همخونه ای
تعداد صفحات: ۲۳۵
خلاصه رمان:
ماه تاب، دختری که بخاطر وضعیت بدِ مالیشون و پول عمل خواهر زاده اش شرط هم خانه شدن با برادر صمیمی ترین دوست اش را که عشقش را خیلی وقت است در دل دارد را قبول می کند… پسری که یک راز درد آلود در گذشته اش باعث این ازدواج صوری شده، کم کم دل می بندد به هم خانه اش اما سایه ی سیاه گذشته روی زندگی اش چنباته انداخته و.. •همیشه که قرار نیست کسی که می آید ماندنی باشد، گاهی یکی می آید و با رفتن اش به تو می گوید مسیر آمده ات اشتباه است، راه درست را دریاب!•
قسمتی از رمان:
مسیر تا خانه توی سکوتی عذاب آور برای ماه تاب و پر از فکر برای ارمیا گذشت.
همه چیز به ظاهر خوب و آرام بود و چرا خدا کاری برای دل ماه تاب نمی کند؟!.. نکند او هم قصد اذیت کردن دارد؟!
ساعت دوازده شب را نشان می داد و ارمیا خسته بود.
نه از آن خستگی های جسمانی که با خواب رفع می شود نه.. روح اش خسته بود و دل اش ناامید!
سوئیچ و کلید را روی جا کفشی انداخت و بی حوصله سمت کاناپه رفت..
رویش ولو شد و با اخم و کلافگی هی دست هایش را لای موهایش فرو کرد.
ماه تاب با نگرانی روبرویش نشست و آرام صدایش کرد.
_ارمیا؟ هومی آرام شد جواب اش!
سوال اش را با کلی جان کندن پرسید: چیزی شده؟
سرش را بلند کرد و نگاهاش خیره شد تو نگاه روشن دختری که الیسا می گفت عاشق اش است.
حالا بود واقعا؟! نمی دانست که صدایش آرام به گوش ماه تاب رسید.
_آره. _خب اگه می تونم کمکی بهت کنم بگو.
ارمیا با نگاهی سنگین و پر از حرف بدون کلمه ای سخن از جا برخاست…
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!