توضیحات
دانلود رمان پروانه ام از نویسنده صدف.ز رمان رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، اربابی
تعداد صفحات: ۱۷۶۱
خلاصه رمان:
با قتل مشکوک “سیاوش امیر افشار”، برادر کوچکترش “آوش” به ایران فرا خونده میشه. برای تصرف و کنترل همه چی… حتی بیوهی جوان و حاملهی برادرش …
قسمتی از رمان پروانه ام :
سکوتی که توی سرش سوت میکشید… بدتر از سکوت قبرهای قبرستان بود.
احساس تنهایی عمیقی که داشت اونو از پا میانداخت… داشت خردش میکرد…
نشسته بود پای درختی، زانوهاش رو کشیده بود توی بغلش و خیره به زمین…
مورچهای داشت روی خاکهای قهوهای راه میرفت و دانهای با خودش میکشید…
جراحت قلبش خارج از تحملش بود… ارزو میکرد جای اون مورچه بود! جزئی از طبیعت… بی نیاز از همه چیز… و آزاد!
ولی حیف که نبود… همیشه دختر اسیر و بیچاره ای بود… و درست در روزهایی که فکر میکرد از این بدتر روزگارش سیاه نمیشه… بازی جدیدی براش رو شده بود!
آه سردی از گلوش خارج شد… سرش رو بلند کرد و نگاهش رو در باغ چرخوند. هر کسی مشغول به کاری…
صنم و صبورا ته باغ مشغول شستن رخت و لباس ها بودند.
پروانه از جا بلند شد و به طرفشون رفت… هر دو خواهر با دیدنش سر بالا بردند و سعی کردند لبخند بزنن.
پروانه گفت: بذارید… منم میام کمک…
هنوز حرفش تموم نشده بود که صنم مخالفت کرد: نه پروانه جان… قربون دستات! کاری نیست، تمومه الان!
دل پروانه آشوب شد. تا قبل از این مدام به عزیز خاله اطلس بودن متهم میشد.
چون کارهای سخت بهش نمیدادن و اغلب کارهای داخل عمارت رو انجام میداد، ولی از دیروز صبح و نمایش غیرتِ سیاوش خان…
از اونا رو برگردوند و باز مشغول قدم زدن.
ننه مرغی مشغول چاق کردن قلیون برای خانم بزرگ بود… آتش گردون رو تند و تند میچرخوند…
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!