توضیحات
دانلود رمان پنجره جنوبی از نویسنده م. بهارلویی رمان رایگان
دانلود رمان پنجره جنوبی از م. بهارلویی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، راز آلود، معمایی
تعداد صفحات: ۱۲۲۱
خلاصه رمان:
گلبو که در عین داشتن یه خانوادهی سرشناس ولی مثل یه بچهی یتیم زندگی کرده و سال ها با مادرش که خونبس بوده توی مشکلات زیادی دست و پا زدن. حالا مادر گلبو بیماره و برای پول عملش گلبو باید با علیرضا ازدواج کنه. علیرضایی که به خاطره مادربزرگ ناتنیش چند وقته دنبال گلبو نوهی بی بی میگرده تا اونو با ازواج با گلبو خوشحال کنه. گلبو بخاطر تهمت فرار کرده و بارداره و تو یکی از جاده های شمال تو موسسهی گل و گیاه داره به کمک همسر صاحب موسسه که دکتر زنان و زایمانه بچش و به دنیا میاره.
قسمتی از رمان پنجره جنوبی :
هر چه قدر او حوصله نداشت دخترش سرحال بود و در حال دست و پا تکان دادن زانو به بغل نشسته بود کنار نهال،
روی کاناپه و نگاه ترش مانده بود به او. همان طور خیره به او با بغض نازک شکستنی گفت:
_نهال، مامان جون بازی بسه، باید آماده شیم از این جا بریم!
نهال خیره به سقف دست و پاهایش را در شکم جمع کرد و بعد کشید طرفین.
_می بینی پرنسس من بازم آسمونم با ما لجه! همین که وسایلمونو جمع کردیم بارون گرفت بدم میاد از بارون.
نهال اصوات نامفهومی از دهانش خارج کرد که لبخند تلخی نشاند روی لب گلبو!
دست نوازشی کشید به پیشانی دخترش فکر کنم تو بارون دوست داری که این قدر سر ذوقی!
منم بچه که بودم عاشق برف و بارون بودم! هر وقت هوا بارونی بود مامان برام آش درست می کرد،
من عاشق آش جوهای مامان بودم برای خودمون که درست می کرد برای مامان رضا هم می برد.
مامان رضا پیرزن همسایه مون بود …
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!