توضیحات
دانلود رمان کوچه ای پر از آفتاب
♥️رمان : کوچه ای پر از آفتاب
♥️ژانر : عاشقانه _ اجتماعی _ روستایی _ رمان ارباب رعیتی
♥️نویسنده: کیاندخت نور افروز
♥️خلاصه:
آفتاب پهن شده، تو تازه داری می آیی؟
اشک در چشمان سیاه و کوچک رعنا حلقه زد. صدای زن لرزه بر اندامش انداخته بود. همین زنی که با نام اوستا او را می شناخت. با آنکه از ترس سر به زیر انداخته بود می دید که صبح تازه متولد شده و هنوز جوان است، پس چرا اوستا به او می گفت لنگ ظهر است؟
صدای هراس آور اوستا باز هم طنین افکند:
– پس چرا همینطور واستادی! زود باش فضله های مرغو جمع کن.
و او که از دیدن فضله های شل و آبکی مرغ و خروس ها دلش خالی
می شد، اول رفت سراغ آنها که خشک تر بودند. همچنان که با دستان کوچکش مشغول جمع کردن فضله های مرغ بود احساس اندوهی درونش را می خراشید. پس از آن باید به مطبخ دود زده می رفت، بر روی زمین پر از خاکستر می نشست و ظرف غذای شب پیش اوستا را که چربی آبگوشت به آنها ماسیده بود، با خاکستر می سایید و برق می انداخت.
آماده شده در سایت اخودان
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!