توضیحات
دانلود pdf رمان آخرین تکشاخ ایرانی ۱ از یاسمن فرح زاد
دانلود رمان آخرین تکشاخ ایرانی ۱ pdf از یاسمن فرح زاد برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
این رمان درباره دختریست که با فهمیدن بزرگ ترین راز زندگیش به دنبال برادرش میره درحالی که برادرش اونو نمیشناسه و سعی میکنه اونو بکشه و در بین اتفاقات زیادی میفته دختر داستان اسیر میشه و… دنیایی که در این داستان میخوانید دنیایی جدا از دنیای ما نیست بلکه دردنیای خودمان هست فقط دارای ابعاد شخصیتهای متفاوتی مثل خوناشام ها یا گرگینه ها یاهر موجود ماورایی دیگراند. ما با مخلوغاتی سروکار داریم که به انها تبدیل شونده گفته میشود که هرکدوم دارای قدرت خاصی هستن و میتونن شیفت بدهند (تبدیل به موجودی بشن که از اون نژادن) در بین اینان خودخواهانی هستن که فقط به فکر بیشتر کردن قدرت های خود هستن به هرقیمتی حتی با کشتن آدمهای بیگناه…
خلاصه رمان آخرین تکشاخ ایرانی ۱
باسروصدای مهتاب از خواب بیدارشدم باز مثل همیشه امده بود منو بیدارکنه من نمیفهمم اینا چه مشکلی با خواب منه بدبخت دارن. بزارید بخوابم دیگه اینبار مهتاب پتو از روسرم کشید و با صدای نسبتا بلندی چنان دادی زد که برق از سرم پرید با چشای گرد شده زل زدم توچشای به خون نشستش
-مهتاب:د بلند شو دیگه روسلا) (rosellaمگه امروز نباید بری اموزشگاه
تازه منم قرار بود برسونی پاشو دیگه.
باحالت گیجی یه نگاه بهش انداختم
اوه تازه یادم امد امروز هم من اموزشگاه کار داشتم هم قرار بود مهتاب برسونم کلاس سریع ازجام بلند شدم و هجوم بردم سمت دستشویی نمیدونم چه طوری آماده شدم گوشیم برداشتم رفتم جلوی در مهتاب تو ماشین نشسته بود و معلوم بود عصبانیه سوار ماشین شدم و استارت زدم. سعی کردم از دلش دربیارم برای همین بی مقدمه گفتم
-معذرت میخوام مهتاب دیشب تا ساعت ۴داشتم
با بابا سروکله میزدم باورت نمیشه چقدر خسته شدم ولم نمیکرد که مهتاب روشو کرد اونطرف و باحالت قهر گفت:مهم نیست عادت کردم تا زمانی که جنابالی با قدرتت کنار بیای منم از این مشکلات دارم انگارنه انگار منم اینجا هستم.
بااخم برگشتم سمتش :خجالت بکش این چه حرفیه میزنی اره خب یه جورایی حقم داری ولی اخه من چیکار کنم اسرار بابا واسه این همه احتیاط درک نمیکنم.
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!