توضیحات
دانلود pdf رمان توسکا از هما پور اصفهانی
دانلود رمان توسکا pdf از هما پور اصفهانی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
دختری از جنس همه دخترا … که ناخواسته وارد راهی میشه که براش خیلی چیزا به وجود می یاره … شهرت … رقابت … ثروت … و چیزی که توی عقلش هم نمی گنجید هیچ وقت … عشق!! عشقی از نوع ناب در روزگاری که نامش هم کیمیاست …
خلاصه رمان توسکا
به ساعتم نگاه کردم و غر زدم….
-اه … چهار ساعته اینجا علاف شدیم … طناز… خاک برسرت اینا همه کلاهبرداریه بیا بریم یه کوفتی بکنیم تو این شیکمامون… مردم از گشنگی… از ساعت هشت صبح تا حالا اینجاییم …
طناز نگاهی به صف انداخت و در حالی که با نیازمندیها خودشو باد می زد گفت:
-ده نفر بیشتر جلومون نیستن خره … یه ذره دیگه دندون سر کبدت بذار رفتیم تو …
نگاهی عاقل اندر سفیهانه بهش کردم … موهای حنایی رنگ داشت با چشمای قهوه ای روشن … خوشگل بود و تو دل برو … با هم دوست بودیم ولی نه خیلی صمیمی… یه وقتایی که کارمون به هم گره می خورد یاد هم می افتادیم … یعنی آخردوستی بودیما!!! ولی حقیقت این بود که من به خاطر صمیمیت زیادم با بابام زیاد علاقه ای به دوست شدن با کسی نداشتم … بابام دنیام بود … مامانمو هم خیلی دوست داشتم ولی بابا یه چیز دیگه بود …
طناز توی یکی از روزنامه ها یه خبری خونده بود و از دیروز منو دیوونه کرده بود … یکی ازکارگردانهای بزرگ برای یکی از کاراش نیاز به یه چهره داره … چهره ای که شناخته شده نباشه … و آدرس اینجا رو داده بودن برای تست … اگه توی تست قبول می شدی تازه می رفتی کلاس بازیگری … هیچ وقت به بازیگر شدن فکرنکرده بودم … بابا این جور کارارو دوست نداشت … همیشه بهم می گفت:
– دخترم قانع باش و به زندگی عادیت رضایت بده … اون بالا بالاها هیچ خبری نیست … اگه یه آب باریکه رو بگیری و بری هیچ وقت ضربه نمی خوری … ولی شهرت و ثروت و مقام ممکنه به زمین بزندت و اونوقت روحت داغون می شه …
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!