اخودان
به سایت اخودان خوش آمدید هرجا مشکلی داشتید با ما در ارتباط باشید. 09221706572

تومان۲۹,۰۲۹

توضیحات

دانلود pdf رمان جوهر سیاه از فرشته تات شهدوست

دانلود رمان جوهر سیاه pdf از فرشته تات شهدوست برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی

سنتی که از گذشته در طایفه‌ای بزرگ و سرشناس به جا مانده و چه بسا به خاطر بقای آن خون ها ریخته اند. این آیین سال‌ هاست که دست به دست میان وراث می چرخد… و حالا تنها وارث این خاندان خدیو است. مردی جسور، بی رحم باهوش و بسیار قدرتمند که زخم خورده ی همین رسومات است و برای از میان بردن آن لحظه شماری می‌کند. این رسم چیست ؟!… و چرا خدیو بعد از سال ها توبه‌ اش را می‌شکند؟!

خلاصه رمان جوهر سیاه

اولین روز بهار است و دلم حال و هوای نارنجی ترین فصل سال را دارد. زندگی حزن آلود دختری که با یک اعتماد بیجا نوبهار نشده به فصل خزان رسید. فکر می‌کردم هشت سال انتظار، زمان کافی برای شناختن یک نفر باشد… ولی اشتباه می‌کردم. آن یک نفر اگر نخواهد روی واقعی‌اش را کسی ببیند صدها سال هم که بگذرد، باز چهره حقیقی‌ اش را برای هیچ کس فاش نمی‌کند. آهیر هژبری فقط همان وجهه ای را نشان می‌داد که من دوست داشتم در او ببینم. جوانی با اصالت، تحصیل کرده محجوب و مهربان و خوشنام انگار همین ها

کفایت می‌کردند که روی او برای یک عمر زندگی مشترک حساب کنم کاش همان وقتی که دلم به پای ازدواج با او آشوب شد و تردید به جانم افتاد کسی بود که جلوی… از صدای خش خش قدم های یک نفر به روی چمن ها و افتادن سایه بزرگ و مردانه‌ی او روی تاب، قلم میان انگشتان نازان از حرکت ایستاد. نگاهش آسه آسه از روی دفتر خاطرات بالا آمد. در وهله‌ی اول کفش های سیاه تمام چرم و پاهای بلند او را دید. کت و شلوار خوش دوختی به تن داشت و پالتوی سیاهش را روی ساق دست راست انداخته بود آن قدر بزرگ و

تنومند که یک تنه جلوی تابش نور خورشید را می‌گرفت به چهره ی اخم آلود او که رسید از روی دستپاچگی لبخند زد و «سلام!» کرد قلم را میان دفتر گذاشت و آن را محکم بست و در آغوش کشید. خدیو در یک قدمی‌اش ایستاده بود نگاهش می‌کرد دختری با موهای بلند دیجور و شال سفیدی که دور گردنش افتاده بود و حالا سعی داشت آن را روی موهایش بند کند. خدیو نگاهش را از پافر کاربنی رنگ او گرفت و به جلد بنفش دفتر خاطرات نازان داد. قبل از اینکه حرفی بزند نازان از روی تاب بلند شد و گفت می‌دونم نباید بدون اجازه می‌ اومدم …

  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    رمان جوهر سیاه
  • ژانر
    عاشقانه معمایی
  • نویسنده
    فرشته تات شهدوست
  • 255 روز پيش
  • abbas
  • 388 بازدید
  • تومان۲۹,۰۲۹
  • ۱ کامنت
  • برچسب ها:
کامنت ها
  • اسدپور اسدپور
    ۲۵ تیر ۱۴۰۳ | ۰۸:۲۲

    غلط املایی زیاد داشت و کلمات بهم دوخته شده بودن.قلم کتاب قوی ولی فونت و غلط بد و بد و بد

امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!

لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!

آرشیو نویسندگان
اینماد

logo-samandehi

درباره سایت
اخودان
سایت اخودان مرجع کامل رمان و کتاب و فایل های آموزشی با پشتیبانی 24 ساعته … راه های ارتباطی با پشتیبانی سایت : شماره تماس واتس اپ و تلگرام : عباس علی میرزائی 09221706572 شماره پشتیبانی 2 فقط در تلگرام و واتس اپ : زینب محمودآبادی 09944563705
آمار سایت
  • 2 نوشته
  • 630 محصول
  • 11 کامنت
  • 169 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " اخودان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.