توضیحات
دانلود pdf رمان درباره گذشته ام مپرس از کیمیا.ش
دانلود رمان درباره گذشته ام مپرس pdf از کیمیا.ش برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
همیشه اینجوریه,تا میای عادت کنی به اینکه تنهایی,میای از زندگی لذت ببری بدون هیچ اشفتگی و دلتنگی. یکی از راه میرسه یه مهربون اولش خیلی ساده میگیری میگی اینم یکی مثل بقیه س اما بعد از چند وقت میبینی روزهاتو چقدر قشنگ کرده. چقدر صبح ها با انرژی از خواب پا میشی. چقدر شب ها با شب بخیرش اروم میخوابی. چقدر سرحالی,چقدر از ته دل میخندی و شادی اما زندگی همیشه اونطور که تو فکر میکنی پیش نمیره….
خلاصه رمان درباره گذشته ام مپرس
با حرص آلارم گوشی رو خاموش و پرتش کردم زیر تخت…
اوووف که چشمام اصلا باز نمیشد، حس میکردم فقط ۵دقیقه اس که خوابم برده. روی تختم نشستم و با خمیازه ای کش دار، کش و قوسی به اندامم دادم… لعنت به هرچی کلاس و درسه ، اه!!! از تخت به زیر اومدم و از اتاقم بیرون رفتم. به محض خروج به جسم سختی برخورد کردم. با جواب آلودگی سرمو بالا گرفتم و چهره ی خندون برادرم پویان رو توی یک سانتیمتری صورتم دیدم.
-علیک سلام!
زیر لب چیزی مثل سلام زمزمه کردم و به دستشویی رفتم. بعد از انجام عملیات مربوطه و شستن دست و صورتم دوباره به اتاقم برگشتم. آخ که دلم میخواست همون جا کف زمین دراز بکشم…! در کمدو باز کردم تو همون حین صدای پویان رو هم از بیرون اتاق شنیدم… -پریا اگه میخوای برسونمت یه کم عجله کن من امروز کار دارم.
“باشه”ای گفتم و لباسامو از کمد بیرون آوردم. شلوار جین و تاپی تنم کردم و بعد از برداشتن مانتو و مقنعه و کیفم اتاقو ترک کردم.
همیشه اینجوریه,تا میای عادت کنی به اینکه تنهایی,میای از زندگی لذت ببری بدون هیچ اشفتگی و دلتنگی. یکی از راه میرسه یه مهربون اولش خیلی ساده میگیری میگی اینم یکی مثل بقیه س اما بعد از چند وقت میبینی روزهاتو چقدر قشنگ کرده. چقدر صبح ها با انرژی از خواب پا میشی. چقدر شب ها با شب بخیرش اروم میخوابی. چقدر سرحالی,چقدر از ته دل میخندی و شادی اما زندگی همیشه اونطور که تو فکر میکنی پیش نمیره….
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!