توضیحات
دانلود pdf رمان ستاره از یاسمن آقایی
دانلود رمان ستاره pdf از یاسمن آقایی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
درد، واژه ای است تکراری و البته آشنا. هر آدمی در زندگی اش درد هایی دارد. گاهی بعضی از انسان ها، دردهایشان انقدر زیاد و غیرقابل تحمل میشود که دیگر قادر نیستند، آنها را فقط در وجود خودشان نگه دارند. آنها را بلند بلند جار میزنند… ولی یه سری از درد ها هستند که جار زدنی نیستند، قابل گفتن نیستند. آنها را باید تا ابد در وجود خویش نگه داشت و دم نزد… این سوزش ها فقط جسمی نیستند بلکه روح را نیز، در بر میگیرند. درد همیشه هست و کاریش هم نمیشه کرد.اما ای کاش ما آدم ها یاد بگیریم که هیچ وقت هیچ وقت بر روی درد های هم نمک نباشیم… اتفاقا برعکس، ای کاش مرهم درد های هم باشیم، تسکین درد های هم باشیم. ای کاش ما آدم ها تسکین بودن را یاد بگیریم.ای کاش… ای کاش…. ای کاش…
خلاصه رمان ستاره
صبح روز بعد، ستاره با ناراحتی و ذهنی مغشوش به همراه نرگس راهی مدرسه شد. نرگس: ستاره چرا اینقدر امروز قیافت دربه داغونه؟ -هیچی یه خورده خستم فقط. -اگه من بعد هفت سال دوستمو نشناسم که به درد لاجرز دیوار می خورم!!! بگو بگو به من چی شده؟ شاید تونستیم با همفکری همدیگه حلش کنیم. ستاره: هیچی بابا! فقط دیشب با مامانم دوباره بخاطر مرادی بحثم شد خیلی باهاش، بد حرف زدم. اینقدر عصبانی بودم که اصلا حواسم نبود، به کلماتی که تو جملاتم استفاده میکردم!!! بیچاره آخرش داشت گریه میکرد
یاد دیشب که میفتم اصلا قلبم مچاله میشه. -خیلی تند رفتی اون بخاطر تو هست که داره اینقدر به خودش سختی میده وگرنه اصلا دلیلی نداره بخواد تو کارگاه اون مردتیکه کار کنه!! اما خب، به هر حال اتفاقیه که افتاده و با سرزنش کردن نمیشه چیزی رو عوض کرد تو هم حالا، فکر تو هم، درگیر این قضیه نکن امروز میخوان جایزه کسایی که تو مسابقه، رتبه اوردن رو بدن. به این فکر کن که وقتی مادرت بفهمه که تو جایزه گرفتی چقدر خوشحال میشه و حتما تو رو میبخشه. -حالا من اون روز یه چیزی گفتم تو دیگه چرا باور کردی که
من حتما رتبه میارم!؟ -برای اینکه من بهت ایمان دارم عزیز دلم!! -خیلی ازت ممنونم نرگس، که بهم ایمان داری واقعا من خیلی خوشحالم که دوست خوبی مثل تو دارم. و سپس هر دو وارد مدرسه شدند. زنگ فیزیک با دبیر پرانرژی و با ذوق و شوقش به خوبی به اتمام رسید. از بلندگو مدرسه اعلام کرده بودند که در زنگ بعد نتایج مسابقات حفظ قرآن، اجرا، گویندگی، عکاسی و داستان نویسی را اعلام میکنند. همه دانش اموزان با اضطراب و نگرانی منتظر اعلام نتایج بودند. سرانجام، اقای احمدی که در خشک و جدی بودن، رقیبی نداشت …
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!