توضیحات
دانلود pdf رمان شالوده عشق از ZK
دانلود رمان شالوده عشق pdf از ZK برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
روی کاشی های سرد حمام نشسته و سعی میکنم که تصویر مقابلم را هضم کنم…! با بغض تعجب و ترس دستم رو داخل وان میبَرم و به خون هایی که رنگ آب را سرخ کرده، خیره میشوم. مردمک چشمانم بالاتر میاد… تَنِ ظریف یک دختر را میبینم. یک دختر زیبا با چشمان بسته و موهای طلایی که بهخاطر غوطه ور شدن در آب کمی تیره تر از حالت عادیاش شده و پوست روشنش زیر هالوژن های لوکس حمام از همیشه رنگ پریدهتر به نظر میآید …
خلاصه رمان شالوده عشق
آخرین جلد شکلات را روی میز انداخته و دستی به برگههایی ک پر از نوشته های جور واجور بود کشیدم. برگه هایی که همه را به شکل موشک های کاغذی در آورده بودم. فندق از ظرف آجیل روی میز برداشتم و حرصی جویدم. عصبانی بودم… با اینکه دلم نمیخواست حتی به خودم اعتراف کنم اما بدجوری عصبانی بودم! جمله ای که امیر خان گفته بود و کارهایی را که همیشه در لقافه انجام میداد کم کم یک پردهی عمیق را از مقابل چشمانم برداشته بود. اما موضوع ناراحت کننده این بود… منی که همیشه در پی استقلال بودم در پی
آزادی در پی یک زندگی راحت تک نفره بودم چرا باید از دوست داشته شدن توسط مردی شبیه امیرخان خوشحال باشم؟ مگر او را نمیشناختم؟ مگر همیشه از خلقیاتش ایراد نمیگرفتم؟ پس چه مرگم بود؟ اکلیل هایی که ناگهان به قلبم پاشیده شده از کدام گورستانی آمده بودند؟ دیوانه شده بودم حتما! انگار که آن مرد را نمیشناختم انگار که نمیدانستم تحت سلطهی امیر خان بودن چه حال و احوالی دارد! شبیه پیله ای بود که هر چقدر به آن نزدیک میشدی بیشتر دورت را میگرفت و از ترس خفگی مجبور بودی تا میتوانستی
دوری کنی. دقیقا با کدام عقلی حسی که در چشمانش بود را دوست داشتم؟ با یک “آه” بلند کاغذ توی دستم را مچاله و طرف دیوار پرت کردم مثل اینکه صدایم زیادی بلند بود که سر و کلهی علیرضا پیدا شد. با ورودش سریع صاف نشستم و او با چشمانی گرد شده نگاهش را در اتاق چرخاند. -شمیم خانوم چکار کردین.. وای اینا برگه های مشخصات ماشیناست کلی براشون وقت گذاشته بودیم… -چیزه من… -آخه این چه کاریه؟ مگه بچه این شما؟ -من… من خودم براشون توضیح میدم. -چی چیو براش توضیح میدم؟ اتاق رو به گند کشیدین …
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!