توضیحات
دانلود pdf رمان فریحا از حدیث افشارمهر
دانلود رمان فریحا pdf از حدیث افشارمهر برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
یه دختر با یه سرگذشت غمگین، دختری که مادرش فرار کرده و پدرش یه الکلی بیخانمانه. از همهٔ جهان طرد شده و هیچ کس دوستش نداره… اون دختر منم! فریحا نور. دنیای غمگین خودم رو پر از نقش و سکانس کردم من عاشق بازیگری بودم …
خلاصه رمان فریحا
نفس زنان از خواب پریدم دستم را روی قلب ام که با سرعت میزد گذاشتم و به فضای تاریک اتاق نگاه کردم کابوس دوران کودکی ام جلوی چشمم تکرار شد. دعوای شدید و شکستن وسایل خونه بعد از اون هم یک سکوت مطلق و مادری که اسلحه شکاری بزرگ را به دست گرفته و سمت پدر نشانه رفته است. چشمانم را یک بار محکم بست و دستم را به سرم گرفتم تنها صدایی که بلند می شد نفس های کشیدهی پدر الکی هم بود اون لحظه در تمام طولی که گیحج بود هوشیار شد. به سمتش حمله کرد و خواست با ترفند همیشگیش یعنی
خشونت تفنگ را بگیرد اما در بین این گیرو دار تیر از اسلحه رها میشود و درست در شانهی پدر الکی، فرو میرود. یک سناریوی تلخ از دوران بچگی فریحا. فریحای بیچارهای که در عالم بچگی برای قایم شدن به اتاق پدر و مادرش فرار میکند و در زیر میز قایم میشود دختر همسایه که همبازیم بود برای پیدا کردن من وارد اتاق میشود و شاهد سوتفاهمی این جرم قرار میگیرد. فقط من میدانستم مادرم مقصر نیست فقط من بودم که شاهد واقعی جریان بودم دختری که ترسیده بود از خانه فرار میکند و پی آن من هم در میروم. اسمش گلی بود.
به گمانم گلی با چندین تن از همسایگان به خانه ما میآید تا جسم غرق در خون پدرم را نشان کسایی که حرفش را باور نمیکردند بدهد برگشتیم و دیدیم اما با مادری مواجه نشدیم فرار کرده بود و از آن روز به بعد دیگر هیچ وقت رنگش را ندیدیم. نفس عمیقی کشیدم و از جا بلند شدم. نجلا با نفس هایی آرام مشغول خوابیدن بود. از اتاق خارج شدم و یک لیوان آب خوردم هنوز هم قلبم محکم میتپیدو نفسهایم منظم نشده بود. چشمانم را به سقف دوختم و سعی کردم با چیدن رویاهایم به روی سقف مانند یک فیلم سینمایی ذهنم را آرام کنم …
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!