توضیحات
دانلود pdf رمان قاتل ضدگلوله (جلد دوم) از مترجم بهار
دانلود رمان قاتل ضدگلوله (جلد دوم) pdf از مترجم بهار برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
این داستانی دربارهی فداکاریه.. دربارهی مرگ.. عشق.. آزادی. این داستانی دربارهی یه حس همیشگیه. هیون آنتونلی و کارماین دمارکو در دو موقعیت کاملا متفاوت بزرگ شدهاند. هیون یه برده نسل دوم که تو خونهای وسط صحرا محبوس شده روزهاش پر از کارهای سخت و بدرفتاریهای وحشتناکه. کارماین، توی یه خانوادهی ثروتمند مافیایی به دنیا اومده، یه زندگی پرمزایا و افراطی دارد. حالا، چرخش تقدیر سبب می شود که دنیای این دو نفر با هم تلاقی کند. که میون تارهایی از دروغ و رازها گرفتار بشنوند. آنها میفهمند که گرچه در ظاهر با هم فرق دارند اما در بطن، از اون چیزی که دیگران فکرش رو میکنند نقاط مشترک خیلی بیشتری بینشون هست …
خلاصه رمان قاتل ضدگلوله
وقتی کارماین رسید خونه ساکت بود دفترچه رو زیر بغل نگه داشته بود. طبقهی بالا رفت، از لحاظ ذهنی به خاطر روزی که داشت خسته بود، و زمانی که در طبقه دوم با در باز دفتر پدرش مواجه شد تردید کرد. کارماین به سمتش رفت از روی کنجکاوی توی درگاهی ایستاد. وینسنت با گوشی کنار گوشش پشت میز نشسته بود، نسبت به این که دیگه تنها نیست بی حواس بود بی صبرانه انگشتهاشو روی دستهی صندلی می کوبید، گه گاه نسبت به حرفهای شخص پشت خط هوف می کشید. «قابل قبول نیست گفت»، حالت چهرهش سخت و
خشک بود. «موقعیت تو رو درک میکنم اما باید موقعیت من رو متوجه باشی من خانواده ای دارم که باید حواسم بهشون باشه و شاید تو بهشون اهمیت ندی اما من میدم این زندگی منه که داریم درباره ش حرف میزنیم پس این قدر منو به جلو هل نده! نمی خوام این موقعیت رو تبدیل به چیزی بکنی که نیست و به خاطر دروغگویی قدردانی نمیکنم راه دیگه ای پیدا کن.» مکث مختصر دیگه ای ایجاد شد که به دنبالش یه خندهی تیز عصبانی از وینسنت به گوش رسید. «منو قاطی نکن.» کارماین جاش رو عوض کرد به خاطر موقعیت جدی
حالش عوض شده بود. این حرکت توجه وینسنت رو به سمت خودش کشید. چشمهای وینسنت از وحشت محض درخشید. قبل این که به طرف فرصت جواب دادن بده تماس رو قطع کرد و نگاه محتاطی به کارماین داد، اما هیچ توضیحی از دهنش بیرون نزد. -کی بود؟ کارماین پرسید. «وکیل» کارماین چشمهاشو باریک کرد «چی کار میکردی، رشوه میدادی تا از دردسر نجاتت بده؟» بیشتر جمع و جور کردن چیزها قبل این که طنابو دور گردنم بندازن اینقدر بده؟ شاید طی این سالها زیاد با هم صمیمی نبودن اما کارماین خوشش نمی اومد که …
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!