توضیحات
دانلود pdf رمان نسل دلدادگان از زینب محمدی
دانلود رمان نسل دلدادگان pdf از زینب محمدی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
رمان نسل دلدادگان روایتگر خاندانیست که برای عشق میجنگند؛ عشقی که در گذشته اتفاق افتاده و در این میان کینهای پر از نفرت قلبی را سیاه کرده، حالا برای عشاق دیروز و امروز اتفاقاتی در شرف وقوع است! قلبهایی پر از عاشقانههای بیانتها …
خلاصه رمان نسل دلدادگان
دو ماه از اون روز گذشته بود دو ماهی که در گیر و دار بودم. تیارا دختر عموامیرسام و خاله هانا بود آره اون تیارا معیریان بود؛ نه تیارا امیری، تیارا رو پیدا کردیم؛ ولی بدون خاله هانا، خاله هانا سر زایمان تیارا فوت کرده بود. تیارا و عمو برای آزمایش دیانای رفتن و ثابت شد تیارا از خون و رگ و ریشه خاندان معیریانه. دو ماهی که پر از درد و غم گذشت و اما وجود تیارا آرامشی برای قلب پر درد عمو شد. تیارا سه هفته بعد از شنیدن واقعیت خودش رو تو خونه حبس کرد. نه دانشگاه میاومد، نه از اون خونه بیرون. حق داشت! بعد از
بیست و چهار سال زندگی با اون خانواده چشمش فقط اونا رو دیده بود فهمید که متعلق به خانواده دیگه ای هست. عمو امیرسام هر روز کارش شده بود بره به تیارا سر بزنه. زندگی و کار و شرکت رو فراموش کرده بود زندگیش شده بود تیارا؛ دخترش دختری که بعد از بیست و چهار سال دوباره پا به زندگیش باز کرده بود تیارا کم کم داشت خانواده جدیدش رو قبول میکرد. عمو به یمن پیدا کردن دخترش امشب مهمانی ترتیب داده بود و همه فامیل و آشنایان رو دعوت کرده بود. من و بهاران هم به این مهمونی دعوت بودیم بابا کار خودش
رو کرد و قرارداد رو با منو تیارا بست. بطور رسمی و قانونی حق امتیاز دارو برای شرکت بابا شده بود. بابا اون یه میلیارد رو به تیارا داد تا از دست کاوان خلاص بشه و تیارا بلافاصله بدهیش رو صاف کرد. کاوان دیگه دور و برش نمیچرخید. شب شده بود و من داشتم برای مهمونی امشب آماده میشدم که تو خونه اعیانی امیرسام معیریان برگزار میشد یه کت و شلوار ذغالی با پیراهن سفید و کالجای مشکی از کمدم بیرون آوردم. بعداز دوش چند دقیقه ای آماده شدم و نگاهی تو آینه به خودم انداختم. از اتاق خارج شدم و در اتاق بهاران رو زدم …
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!