توضیحات
دانلود pdf رمان نفسم میگیرد از فهیمه ذوالفقاری
دانلود رمان نفسم میگیرد pdf از فهیمه ذوالفقاری برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
زنی مطلقه که بعد از یک نامزدی کوتاه مدت و نافرجام درگیر روزمرگی های زندگی و مشکلات ناشی از طلاقش میشود، تا اینکه؛ دل در گرو پسری میدهد که عشق را دوباره برای تار و پود زندگی او به ارمغان میآورد …
خلاصه رمان نفسم میگیرد
یادمه روز اولی که من و رضا با هم به عنوان نامزد وارد دانشگاه شدیم و رضا دستم رو توی دستش گرفت من تمام عالم رو توی پنج انگشت او داشتم. مگه یه زن از زندگی چی میخواد نه واقعا چی میخواد؟ یه مرد خوب و مهربون. تجربه ثابت کرده زن ها با فقر و نداری میسازند ولی با بی مهری نه. چه زنهای بسیاری که با نداری شوهرهاشون ساختند، با حقوق دانشجویی شون و زمانی میوه این صبر و مداراشون رو چیدن و به زندگی نسبتا مرفهی و چه بسا مرفهی رسیدن. ولی امان از روزی که مرد بی مهر و تکیه کلامش بی احترامی به زن.
و این چه جای صبر و مدارا داره؟ به هر حال من خوشبخت ترین دختر عالم بودم تو پوست خودم نمیگنجیدم و قبل از شناخت عاشق شدم درسته سنتی ازدواج کردیم ولی بعد عقد انگار مهر رضا به دلم افتاد و من خیلی زود عاشق رضا شدم، نمیدونم شاید رضا هم همینطور. عشق چشم آدم رو کور و گوش آدم رو کر میکنه و من هم کور و کر شدم خاصیت عشق همینه آدم از حرفها و حرکات میگذره و چه بسا خودش رو مقصر میدونه. به هر حال من عاشق خیلی چیزها رو در رضا نمیدیدم. البته ما در اوایل نامزدی بودیم و معمولاً تا
شش ماه هم خودشون رو نشون میدن. البته رضا در کل پسر بدی نبود اما گاهی و رفتارهایی از خودش نشون میداد که انگار تعادل نداشت و من کور و کر. به اصرار پدر رضا سر یک ماه خونه ای اجاره کردیم و رضا از خوابگاه به اونجا نقل مکان کرد و من و مامان هم درگیر جهاز خریدن شدیم. البته از درسمون هم غافل نمیشدیم. کارتهای عروسی و کل مراسم رو به اختیار بابا قرار داده بودیم که بلافاصله بعد از امتحان پایان ترم عروسی رو راه بیاندازیم و من و رضا اگر همتی میکردیم به چیدن جهاز میپرداختیم و این مورد …
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!