اخودان
به سایت اخودان خوش آمدید هرجا مشکلی داشتید با ما در ارتباط باشید. 09221706572

تومان۲۶,۰۲۶

توضیحات

دانلود pdf رمان هذیون از فاطمه سآد

دانلود رمان هذیون pdf از فاطمه سآد برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی

آرنجم رو به زمین تکیه دادم و به سختی نیمخیز شدم تا بتونم بشینم. یقه‌ام رو تو مشتم گرفتم و در حالی که نفس نفس می‌زدم؛ سرم به دیوار تکیه دادم ساق دستم درد می‌کرد و رد ناخون، قرمز و خط خطی‌اش کرده بود و با هر حرکتی که به دستم می‌دادم چنان دردی تو مچم می‌پیچید که ناخود آگاه ریتم نفس‌هام تند می‌شد اما با این همه دردش در برابر درد قلب زخمی‌ام هیچ چیز نبود. بوی غذای سوخته خونه رو پر کرده بود و تلفن خونه بی‌وقفه زنگ می‌خورد ولی مغزم خالی‌تر از اونی بود که بتونه دست و پام رو راهنمایی کنه چیکار باید بکنند ..‌.

خلاصه رمان هذیون

-کوشان- دستم رو روی کمر پناه گذاشتم تا توجه اش رو جلب کنم که تکون سختی خوردو بعدش سرش رو آورد بالا نگاهم کرد. بافت داخلی دهنم رو گاز گرفتم نباید اینکار رو می‌کردم دکتر به من و پندار هشدار داده بود که نباید به طور ناگهانی و وقتی حواسش نیست لمسش کنیم. می‌ترسید و بدنش رو ناخودآگاه منقبض می‌کرد. لمس کردن شده بود نقطه ضعف پناه بی پناه من! -ببخشید ترسوندمت می‌خواستم بگم از این طرف باید بریم. ماشین رو این سمتی پارک کردم چند لحظه در سکوت نگاهم کرد این حالتش رو میشناختم داشت تصمیم

میگرفت که حرفی که توی دلشه رو بزنه یانه. -من با تو نمیام کوشان؟ از حرکت ایستادم. -چی؟ چرا اخه؟ -وقتی قراره برم خونه پندار پس با ماشین پندار هم میرم دیگه. اخم هام رو توهم کشیدم و با سردرگمی ازش پرسیدم: خونه پندار چخبره که می‌خوای بری اونجا؟ الان خسته‌ای بیا بریم خونه دوش بگیر؛ یکم بخواب بعد اگه کارت اونجا خیلی واجب بود شب می‌برمت. دستش رو روی شونه‌ام گذاشت و خیره به چشم هام لب زد: کوشان تو واقعا فکر می‌کنی من می‌تونم دوباره پام رو تو اون خونه بذارم؟ میتونم اونجا تنها بمونم و دیوونه نشم،

وقتی الان با دیوونگی قد یک تار مو فاصله دارم؟ چشم هاش رو بست و ادامه داد: حتی دلم نمی‌خواد درو دیوار اون خونه رو به یاد بیارم چه برسه پام رو بذارم اونجا و چشمم به آیینه هزار تیکه شده بیوفته چشمم به قاب عکس‌های رو دیوار که یکی یکی زمین انداختند و همه شون رو شکستند بخوره. نه.. من نمی‌تونم بیام اونجا. -به من نگاه کن پناه قرار نیست تنها بمونی من تا هر وقت که تو بخوای تا هر وقت که کنار بیای؛ تا هروقت که روح اسیب دیده‌ات ترمیم بشه تواون خونه کنارت می‌مونم اونجا خونه تو هستش، پناه امشب رو خونه پندار بمونی …

  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    رمان هذیون
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    فاطمه سآد
  • 254 روز پيش
  • abbas
  • 83 بازدید
  • تومان۲۶,۰۲۶
  • ۰ کامنت
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
کامنت ها

امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!

لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!

آرشیو نویسندگان
اینماد

logo-samandehi

درباره سایت
اخودان
سایت اخودان مرجع کامل رمان و کتاب و فایل های آموزشی با پشتیبانی 24 ساعته … راه های ارتباطی با پشتیبانی سایت : شماره تماس واتس اپ و تلگرام : عباس علی میرزائی 09221706572 شماره پشتیبانی 2 فقط در تلگرام و واتس اپ : زینب محمودآبادی 09944563705
آمار سایت
  • 2 نوشته
  • 630 محصول
  • 11 کامنت
  • 169 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " اخودان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.