توضیحات
رمان بیوه برادرم pdf
نازگل دختر روستایی که درست وقتی پنج ماه باردار بود،
شوهرش و از دست میده و به خواست خان، باید با برادر شوهرش ازدواج کنه.
برادر شوهر متعصب و غیرتی که وقتی مخالفت های نازگل و میبینه…
سرم منگ بود و انگار یچیزی مثل مته داشت مغزم و متلاشی میکرد.
دلم می خواست به دل سیر زجه بزنم.
کاش کامیار بود تا هرکسی برای زنش تصمیم نگیره دستی از زیر بازوم گرفت
و از جا بلندم کرد بی فروغ سر بلند کردم و نگاش کردم هه مامان.
مادری که امشب اصلا پشت دخترش نبود و فقط تو سکوت نظاره گر بود.
نظاره گر بدبختی دخترش چرا حرفی نزد؟ چون مدیون خان عمو بود؟
چون وقتی بابا مرد خان عمو زیر بال و پرمون و گرفت؟
اصلا چرا همه مردای زندگی من تنهام میذارن؟
پاشو دخترم. بی حرف از جا پا میشم و با پاهای بی رمق سمت اتاقم میرم.
درو که می بندم، بغضم میترکه و میشینم همونجا پشت درو از ته دل هق میزنم …
رمان های پیشنهادی:
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!