توضیحات
رمان حریر pdf
موهام بین باد میرقصیدن و دستم توی دستای اون!
بلد بود چطوری بات نوازش دستاش دیوونم کنه
آروم گفت:
باهام چیکار کردی لعنتی؟این خلاف قوانین من بود
لبخند زدم و دستمو گذاشتم رو قلبش
آروم گفتم: قلبی که زیر دستای منه قانون سرش نمیشه !
لجبازی نکن ….
رمانهای پیشنهادی ادمین برای شما دوستداران رمان:
بسیار عالی بود
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!