توضیحات
رمان قرارمان کنار رازقی ها pdf
خلاصه رمان قرارمان کنار رازقی ها pdf
بدون اینکه کوچکترین نگاهی سمت دختر کناریاش بیندازد،
در ماشینش را باز کرد و کوله پشتی نارنجی رنگ او را با حرص
روی صندلی عقب پرت کرد. صدای اعتراضش بلند شد.
– چرا پرت میکنی؟ عصبانی بود و دوست داشت هوار بکشد.
یقهی پیراهن مردانهی گشادی که تنش بود را از پشت در دست گرفت
و عملاً گیسو را دنبال خودش کشید
تا ماشین را دور بزند. جیغ جیغ کرد.
قسمتی از متن رمان قرارمان کنار رازقی ها pdf
-ی کار کردی ؟من نمیدونم خودت بگو
نچی کرد و گفت:
کاری نکردم که !چیو بگم؟
عطا فشار انگشتانش را دور فرمان بیشتر کرد و گفت
–کاری نکردی و گشت گرفتت ؟انقد دروغ نگو کثافط
گیسو تند گفت:
-فخش نده اینا روانین به چهارتا شوید موی ادم گیر میدن به من چه؟
دوست داشت چند تو دهنی محکم به او بزند
سمتش چرخید و دست راستش را محکم روی موهای کوتاه شده ی پسرانه اش کشید
صدایش هم کمی بالا رفت و گفت: این چهارتا شویده؟
روسری سرت نبوده اصلا بیشعور میمون
دستش را روی سرشانه اوبرد و پیراهنش را کشید و گفت:
-این چیه پوشیدی ؟باتاپ نیم تنه
اشاره ای به شلوارش زد و داد زد:
این بی صاحاب مونده که کلا پارست قدشم کوتاهه ای مرده شور اون تیپتو ببرن
آدم باش یه ذره وایسا ببینم….!
صبح که با مانتو شلوار مدرسه رفتی بیرون میری وسط خیابون لباس عوض میکنی…..؟؟؟؟؟
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!