توضیحات
رمان هوژین pdf
خلاصه رمان هوژین pdf
مستانه میداند، خواهرش با فردی برای ازدواج آشنا شده،
اما علت پنهان کاری مهدیس را نمیداند،
تا اینکه روزی به صورت اتفاقی شاهد صحبت های مادربزرگ و مهدیس است
و متوجه میشود که ماجرا به او هم ارتباط دارد،
از مهدیس میخواهد ازدواج نکردن او را بهانه نکند و به زندگی اش سر و سامان بدهد،
اما زمانی که اسم خواستگار خواهرش را میشنوند …
قفسمتی از متن رمان هوژین pdf
دید که علیرضا سبد گل بزرگی را که دستش بود به سمت عزیز گرفت و گفت:
-قابلی نداره حاج خانوم
عزیز با مهربانی و خوش اخلاقی سر به سرش میگذارد
-ماد ر جون تو که گلا رو برای من پیرزن نیاوردی پس تعارف رو بزار کنار و ببر بده دست صاحبش
علیرضا لبخندی از سر خجالت زد و وارد شد
مستانه تازه جرات کرد به در بسته حیاط نگاه کند کسی نبود نیامده بود
و با درک این حقیقت نفس عمیقی کشید و به دنبال عزیز وارد خانه شد
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!