توضیحات
رمان چتر خیس باران
آنچه در رمان چتر خیس باران خواهید خواند …
رمان چتر خیس باران نوشته زهره دهنوی
باران دختری که درگیر قضاوت شد، قضاوتی که برای چند سال از روال عادی زندگی ش، دورش کرد
دختری که زخم زبان ها و قضاوت ها اون رو رنجوند،
دختری که از خانواده و عشق زندگی ش بریده و تمام بودن هاش توی خودش خلاصه میشه، اما تصمیم میگیره خودش مسیر زندگی ش رو عوض کنه و در آخر به خوشبختی برسه.
همراه ما باشید با عاشقانه هایمان.
قسمتی از رمان
تقه ای به در اتاق خورد، صدای امیر علی به گوش رسید: شنیدم به مشکل فنی برخوردید.
خندیدم، صدای بهار اومد: داداش برو داخل در باز.
امیر بالحن بامزه ای گفت: باشه خواهر، یاال…یاال…
و، وارد اتاق شد.
پشتم بهش بود، در اتاق بسته شد و امیر علی گفت: افتادم تو دام عاشقی نفهمیدم نفهمیدم.
معذب خندیدم.
امیر سمتم اومد با لحن شوخی گفت: یه زیپ نمیتونید ببندید بعد بهتون گواهینامه هم میدن.
با حرص گفتم: چه ربطی به گواهینامه داره؟
نزدیک تر شد و دستش رو دور کمرم انداخت و…
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!