توضیحات
کتاب تولستوی و مبل بنفش pdf
نویسنده نینا سنکویچ
مترجم لیلا کرد
ژانر داستانی اموزنده
خلاصه
سه دختر، متفاوت از هم، اما همگی عاشق کتاب. از زمانی که به تاتیتاتیکردن افتادیم، تاتیتاتیکنان بهسمت کتابها رفتیم. فقط سه سال داشتم که همراه خواهرهایم، سهتایی بهسمت کتابخانه سیار میرفتیم. کتابخانه سیار چند خیابان دورتر از خانه ما در گوشهای توقف میکرد. ری بردبری، در کتاب فارنهایت ۴۵۱، بوی کتابها را اینطور توصیف میکند: «مثل بوی جوز هندی یا یکجور ادویه خارجی.» از نظر من هم کتابها بوی ادویه میدهند، اما بوی یک ادویه بومی؛ آرامشبخش و آشنا. همان بوی کتابخانه سیار، ترکیبی از بوی صفحههای کهنه و بدنهای گرم. ما در ردیف قفسهها با فشار جلو میرفتیم و در پایینترین ردیفها بهدنبال آنچه میخواستیم میگشتیم. ردیفهای بالاتر مخصوص کتابهای بزرگسالان بود. قفسههای ثابتِ وسط وَن مخصوص کتابهایی بود که تازه منتشر شده بودند و جایی هم مخصوص برگرداندن کتابهایی بود که موعد برگشتشان فرارسیده بود. در خانه از ما انتظار میرفت حواسمان به تاریخ برگشت کتابها و بهموقع برگرداندن آنها باشد. من و آنماری همیشه کتابها را دیر تحویل میدادیم، اما ناتاشا همیشه سروقت پَسشان میداد.
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!