توضیحات
کتاب روزهای برمه pdf
در باره کتاب:
داستان رمان روزهای برمه، در امپراتوری برمه واقع در منطقه ی خیالی کیاوکتادا در دهه ی ۱۹۲۰ میلادی می گذرد. با شروع داستان، یک قاضی برمه ای فاسد به نام یو پو کین.
در حال توطئه برای از بین بردن آبرو و وجهه ی دکتری هندی به نام وراسوامی است. عامل اصلی محافظت از دکتر، رابطه ی دوستانه ی او با جان فلوری، مردی اروپایی و پرنفوذ، است
. دکتر وراسوامی می خواهد که عضو باشگاه بریتانیایی ها شود، چراکه بر این عقیده است که اگر رابطه اش با اروپایی ها خوب باشد، نقشه ها و دسیسه های یو پو کین بر او کارگزار نخواهند شد.
یو پو کین، در طرف مقابل، تلاش می کند تا اروپایی ها را متقاعد کند که وراسوامی، عقایدی خائنانه و ضدبریتانیا در سر دارد.
کین از هیچ عملی برای به زیر کشیدن دکتر دریغ نکرده و حتی نامه ای تهدیدآمیز به فلوری می فرستد.
ماجرا تازه از اینجا شروع میشه
بخشی از رمان
در یک لحظه کوباسین پیدا شد.
او مردی قد بلند با شانههای باریک بود که در میان مردم برمه کمتر چنین چیزی دیده میشد، همچنین صورتش بطور عجیبی صاف و تیره رنگ بود که انسان به یاد ماده ژلاتینی قهوهای رنگ میافتاد.
یوپوکین اورا وسیله منفعتآور برای خودش میدانست. اومردی بود که قوه تخیلش ضعیف بود. ولی انسانی فعال و پرتلاش و یک منشی عالی بود که آقای مک گرگور معاون کلانتر به او اطمینان کامل داشت.
واکثر کارهای اداری محرمانه خود را به او واگذار میکرد. یوپوکین که به علت افکارش در وضعیت خوبی بسر میبرد، خنده کنان به سمت کوباسین رفت و به سمت جعبۀ ساقۀ پان اشاره کرد و گفت:
«خیلی خوب کوباسین کارها چگونه پیش میرود؟ امیدوارم آن طور که آقای مک گرگور میگوید باشد.»
سپس یوپوکین به زبان انگلیسی گفت:
«آیا بصورت مشخص در حال ترقی است؟»
کوباسین حتی به این حرف خندهدارش هم لبخند نزد.
وهمانگونه که با قد بلندش روی یک صندلی خالی مینشست گفت: «خیلی خوب است، عالی جناب. امروز یک نسخه از روزنامه ما هم رسیده لطفاً یک نگاهی به آن بیندازید.»
سپس هم یک کپی از روزنامهای که به دو زبان با اسم (وطن دوست برمهای) را به او داد. این روزنامه دارای هشت صفحه پاره و کهنه بود که مطالب آن روی یک کاغذ که مانند کاغذ آب خشک کن بود به شکل ناجوری چاپ شده بود.
بخشی از نوشتههای آن از قبیل خبرهائی میشد که از مطلبهای روزنامه رانگون به سرقت رفته بود و بخش دیگر هم داستانهائی تغییر یافتهای بود که از انسانهای شجاع ملی گرفته شده بود.
سبک نوشتن نویسنده:
اورول در این رمان بسیار ماهرانه استبداد و خفقان را به تصویر کشیده و انگشت انتقادش را سرسختانه به سوی امپراطوری بریتانیا گرفته است. او ترس را هم در قهرمان داستانش ماهرانه پررنگ کرده است.
با یک لکه مادرزادی روی صوتش که همیشه باعث شرمساری او است و اعتماد به نفسش را میگیرد. شاید این لکه، لکه ننگی بر چهره حکومت بریتانیا باشد که اورول آن را به رخ حکومتی که برای دیگران قابل تقدیس است، میکشد.
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!