توضیحات
کتاب شلوار های وصله دار pdf
قسمتی ازمتن کتاب شلوارهای وصله دار
غم و شادی باهم مسابقه داشتند. حیاط مدرسه غرق در خنده و گریه بود.
شاگردی که از دالان مدرسه میگذشت لب و لوچهاش آویزان بود اما وقتی به حیاط میرسید موج شادی بچهها محاصرهاش میکرد و آن وقت او هم مثل همهی بچهها میخندید.
این خندهها خندهی قباسوختگی بود. ماجرا چه بود، آقای ناظم صدبار گفته بود کت و شلوار بپوشید اما کسی گوش نمیداد. شاگردان همچنان با عبا و سرداری و عمامه و کلاه قجری به مدرسه میآمدند.
آن روز بالاخره ناظم به ستوه آمد و یک خط کش و یک قیچی و میزی دم در مدرسه گذاشت.
هرکس وارد میشد و کت و شلوار و کلاه پهلوی نداشت فی الفور سرداری یا عبا یا قبا یا اَرخالق وی را میکندند
و بدون توجه به فن خیاطی خطکش را میگذاشتند و قیچی را پشتش و صاف صاف، سرداری و عبا و قبا را میبریدند.
شاگردان با تأسف لباس بریده را میپوشیدند و با لب آویزان وارد صحن مدرسه میشدند. فکر کنید و در خیال تصویر این منظره را بسازید و ببینید چه چیز مضحکی از آب در میآید.
درد هم یکی نبود. قانون اتحاد شکل به شدت اجرا میشد اما روحانیون مقاومت داشتند. از طرفی توی مدرسه فشار میآوردند که کت و شلوار بپوشید…
نویسنده درمورد شلوار های وصله دار میگوید/:
ادبیات داستانی معاصر در ایران با افرادی مانند محمدعلی جمالزاده، صادق چوبک، هدایت و بزرگ علوی شکلگرفته و حرکت کرده است.
در کنار اینها نویسندگان دیگری چون رسول پرویزی هم بودهاند که شاید آثار کمتری از آنها بهجامانده باشد اما در تأثیرگذاری ضعیفتر نبودهاند.
ترکیبی از طنز و واقع گرایی و کمی حسرت.
یک اثر ادبی متمایز تبدیل کرده است. پرویزی روایتگر بسیار خوبی است که خواننده را وادار میکند پای حرفهایش بنشیند و از حرفهایش دل نکند.
این کتاب کتابی فوق العادع و بشدت پیشنهادی میباشد
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!