توضیحات
دانلود رمان روز سرد از نویسنده مرجان جانی رمان رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: ۴۴۰
خلاصه رمان:
به سایه های پشت پنجره خیره بودم… دو سال پیش من اونجا زندگی میکردم و الان... ادمایی جدید… با زندگی و داستان جدید… دو ساله تقریبا هر روز از جلوی این خونه رد میشم و منتظر به پنجره خیره میشم تا پرده اتاق کنار بره و صورتش رو ببینم… ولی نیست… اون رفته و منو اینجا جا گذاشته… کنار این همه خاطره. کنار این همه ادمی که به دیدن منِ تنها عادت ندارن… میدونم دیگه بر نمیگرده… میدونم خیلی ازم دوره... ولی هر بار که دستمو رو قلبم میزارم سرجاشه …
قسمتی از رمان روز سرد :
کل مسیر تو سکوت گذشت بجز وقتایی که من برای دادن آدرس حرفی میزدم سرم رو به شیشه تکیه دادم.
با به یاد آوردن تصویر عمر تو ذهنم لبخند محوی زدم.
کمی لاغر شده بود؛ به اندازه من عوض نشده بود. نگاهش عصبانیتش… دلم برای همه چیش تنگ شده بود.
ولی اون منو ول کرد. اینکه مریض بوده دلیل نمیشه که منو اونجوری بزاره و بره،
میتونست حداقل یه نامه برام بزاره یا به پیامک، کلی راه برای خداحافظی هست.
ولی اون ترجیح داد بی خبر ولم کنه چشم فندقی: فکر کنم رسیدیم.
با صداش منو از افکارم بیرون کشید.
به سمتش برگشتم و نگاهم رو از ساختمون رو به روم گذروندم و به چشماش دوختم و با لبخند گفتم: ممنونم.
چشم فندقی: خواهش میکنم… ولی دیگه هیچوقت اینجوری…
چشم چرخوند سمت آسمون و ادامه داد: این وقت شب سوار ماشین کسی نشو.
باصدای غیر منتظره باز شدن در ترسیدم و نگاه خیرم رو از چشماش گرفتم و گفتم: اره میدونم من فقط داشتم… میدونید من…
با دیدن نگاه بیخیالش حرفم رو قطع کردم؛ اصلا چرا باید براش مهم باشه که چرا یهو سوار ماشینش شدم.
در حالی که درو باز میکردم گفتم: مهم نیست. بازم ممنون.
منتظر نموندم و سریع پایین اومدم و اروم درو بستم …
امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!