اخودان
دوست دارید بدون پرداخت پول رایگان خرید کنید : قبل از خرید حتما ثبت نام کنید 1. ثبت نام 5هزار تومان 2. ارسال نظر 2هزار تومان(هیچ محدودیتی ندارد برای هر رمان تا 4 نظر ) 3. معرفی دوستان 5 هزار برای شما و 5 هزار برای دوستتون 4. در زمان خرید 10 درصد مبلغ به کیف پول شما باز میگردد همه ی این مبالغ در کیف پول شما شارژ خواهد شد و میتونید به جای پرداخت پول رایگان کتاب مورد نظر خودتونو خرید کنید

تومان۲۴,۰۲۴

توضیحات

دانلود pdf رمان یک تو از مریم سلطانی

دانلود رمان یک تو pdf از مریم سلطانی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی

سروصدایی که به یک‌مرتبه از پشت‌ سرش به هوا خاست، نگاهش را که دقایقی می‌شد به میز میخ شده بود، کند و با رخوت گرداند. پشت‌ سرش، چند متری آن‌ طرف‌تر دوستانش سرخوشانه سرگرم بازی‌ای بودند که هر شب او پای میزش بساط کرده بودو امشب برخلاف تمام شب‌هایی که او خودش دوستانش را آنجا جمع می‌کرد، نه حوصله‌ی بازی محبوبش را داشت و نه دوستانی که نگفته هم حالِ ناخوشِ امشب او را درک کرده بودند و او را با خودش و بزمی که روی میز برای خود برپا کرده بود تنها گذاشتند…

خلاصه رمان یک تو

نگاهش از پشت سر دوخته به زنی بود که چادرش را زیر بغل زده و حینی که جلوتر از او می‌رفت، هر از گاهی برمی‌گشت و از سراطمینان به او نگاهی می‌انداخت. هرچه او بیشتر جلو می‌رفت و به در ورودی ساختمان نزدیک تر می‌شد ترس را بیشتر در خودش احساس می‌کرد. ترسی که تمامش نشات گرفته از شنیدن یک نام بود. اسمی که در طول این چند روز اخیر بارها آن را از دهان آدم‌های خانه‌ای که تازه در آن مستقر شده بود می‌شنید و هر بار با یادآوری چهره او و برخورد بدی که با او داشت، بیشتر از او می‌ترسید. زن نزدیک در بود که

ایستاد و او را که در حال نزدیک شدن بود تماشا کرد. -بجنب دیگه دختر دیر شد. یاس به قدم هایش شتاب داد و نزدیک شد. -می‌ریم خونه؟ سوالش بیشتر محض اطمینان خودش بود. منیر چادرش را پیش کشیدو از در بیرون رفت. -نه دیدی که آقا حسام به ساعت پیش زنگ زد چی گفت. همان ذره امیدش هم با شنیدن آن نام دود شد و به هوا رفت. لبش را گزید و پشت سر او بیرون رفت. چقدر دلش می‌خواست چیزی غیر از این را می‌شنید. در دلش آرزو کرد کاش منیر او را با ماشینی که نگاه از سر دقتش به اطراف برای پیدا کردن

آن بود به خانه می‌فرستاد و خودش به دنبال کاری که ساعتی پیش پسر اربابش از او طلب کرده بود می‌رفت کنار منیر که کیف سیاهش را از زیر چادرش بیرون می‌آورد ایستاد، آهسته گفت: پروانه خانوم در جریانن؟ منیر تلفن کوچک سیاهش را از زیپ کیفش در آورد و گفت: در جریان چی؟ یاس لب گزید و حواسش برای لحظه ای پرت بوقی شد که از دو قدمی آن‌ها برخاست. -تلفن پسرشون. منیر با صدای دوباره‌ی بوق سرکج کرد و از ورای شانه‌ی یاس نگاهی به پشت سر او انداخت. -با ما کار داره؟ یاس سر گرداند و پرسید: کی؟ -همین ماشینیه…

  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    رمان یک تو
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    مریم سلطانی
  • 29 روز پيش
  • abbas
  • 20 بازدید
  • تومان۲۴,۰۲۴
  • ۰ کامنت
  • برچسب ها:
کامنت ها

امکان ارسال کامنت فقط برای اعضاء میباشد!

لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید!

  • آواتار abbas
    abbasسلام عزیز فایل برای شما ارسال شد بعد پرداخت لینک هم بهتون داده میشه یکم دقت کنید...
  • آواتار 09025367551
    09025367551شما پول منو خوردید من خریدم جلد دومو ولی لینک دانلود نیست...
  • آواتار alimirzaye
    alimirzayeسلام عزیز 330 صفحه هستش...
  • آواتار ممم
    مممچند صفحه هس ک بخریم؟؟...
  • آواتار alimirzaye
    alimirzayeسلام عزیز برسی میکنیم و خبر میدیم...
  • آواتار ناشناس
    ناشناسعن بود پرستار یا دکتر عاشق مریضش میشه اونم به این حیوونی جنده خانم استعداد نداری...
  • آواتار سهیلا
    سهیلاسلام و خسته نباشید به نویسنده خوش فکر ، من و وخیلی از دوستان جلد اول رمان افگار...
  • آواتار Dokhtar khanoom
    Dokhtar khanoomخیلی وقت بود دنبال این رمان میگشتم خیلی خوبن این سبک رمانا مجموعه لباس زیر هم تا...
  • آواتار Dokhtar khanoom
    Dokhtar khanoomیعنی این کتاب فوق العادس من بهتر از این کتاب ندیدم حتما بخونید...
  • آواتار Zynb
    Zynbخیلی رمان جذابیت خیلی وقته دنبالش بودم...
  • آواتار Zynb
    Zynbاین مجموعه ب شدت پیشنهاد میشه...
  • آواتار Zynb
    Zynbرمان ب شدت جذابیه...
  • آواتار alimirzaye
    alimirzayeعالیه این کتاب...
  • آواتار alimirzaye
    alimirzayeعالیه این کتاب...
  • آواتار alimirzaye
    alimirzayeعالیه این کتاب...
  • آواتار alimirzaye
    alimirzayeعالیه این کتاب...
  • آواتار alimirzaye
    alimirzayeعالیه این کتاب...
  • آواتار alimirzaye
    alimirzayeعالیه این کتاب...
  • آواتار alimirzaye
    alimirzayeعالیه این کتاب...
  • آواتار alimirzaye
    alimirzayeاین رمان عالیه...
آرشیو نویسندگان
اینماد

logo-samandehi

درباره سایت
اخودان
سایت اخودان مرجع کامل رمان و کتاب و فایل های آموزشی با پشتیبانی 24 ساعته … راه های ارتباطی با پشتیبانی سایت : شماره تماس واتس اپ و تلگرام : عباس علی میرزائی 09221706572 شماره پشتیبانی 2 فقط در تلگرام و واتس اپ : زینب محمودآبادی 09944563705
آمار سایت
  • 2 نوشته
  • 628 محصول
  • 11 کامنت
  • 38 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " اخودان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.